Wednesday 27 April 2011

سانسور کتاب و پیمان برن


در مطلبی که قبلاً هم بدان پیوند دادم، چنین خواندم که یکی از مسائلی که حکومت ایران را برای پیوستن به پیمان‌های جهانی کپی‌رایت- با وجود تمایل به انجام آن- به چالش می‌کشد آنست که قدرت سانسور حکومت خصوصاً در صنعت کتاب و نشر، با پیوستن به این پیمان‌ها کاسته می‌شود و حکومت به نحوی زیر تعهد بین‌الملی به اجازه انتشار کتبی که با اجازه پدیدآورنده آن ترجمه شده است قرار می‌گیرد. در این نوشته بدان می‌پردازم که چرا کاملاً با این نظر موافق نیستم.

عضویت در پیمان‌های بین‌المللی حمایت از مالکیت ادبی و هنری در عمل می‌تواند به بالا رفتن استانداردهای حقوق شهروندی منجر شود. به عنوان مثال با پیوستن به این پیمان‌ها در عمل به حق مردم به خریدن ترجمه‌ای مناسب و درخور یک اثر اذعان می‌شود، چرا که برای ترجمه اثر، پدیدآورنده آن تنها به یک ناشر این حق را تفویض می‌کند و این بدان معناست که سایر ناشرین و مترجمین اجازه ترجمه اثر را ندارند و این خود به آسانی رقابت مترجمین برای ترجمه یک اثر که معمولاً رقابتی است از لحاظ زمانی- بدان معنا که مترجمی موفق‌تر است و فروش بیشتری را عاید خود می‌گرداند که زودتر از سایرین ترجمه تمام‌شده را بیرون دهد: وضعیتی که مدتهاست ایرانیان را گرفتار بازار کتابی کرده که مملو است از ترجمه‌های بی‌کیفیت و عجولانه از آثار- محدود کرده و حتی از بین می‌برد.

لیکن آیا این بدان معناست که دست حکومت در کنترل محتویات آثار ترجمه‌ای نیز کاملاً بسته می‌شود؟ البته اینکه سانسور اصولاً سیاست درست و فایده‌مندی‌ست یا خیر، یا اینکه آیا حدی از آن لازم است و یا بالکل غلط است، مستقیماً به بحث مالکیت ادبی و هنری مربوط نمی‌شود و اجازه دهید بدون ورود در اینکه بنده از سانسور حمایت می‌کنم یا خیر، امکان سانسور کتاب پس از پیوستن ایران به معاهدات جهانی را روشن کنم.

در این زمینه به مفاد پیمان برن استناد می‌شود که امروزه بحث پیوستن ایران به آن هم بسیار داغ است (و ان‌شاءالله که عملی شود!). به طور خاص دو ماده این پیمان در این رابطه قابل بررسی‌ست:


  • اول
ماده ۶ مکرّر پیمان برن {پانویس ۱} در مورد حقوق اخلاقی moral rights (که در پیش نویس قانون جدید بدان «حقوق معنوی» نام‌ نهاده اند) استفاده «زخم‌زننده» derogatory به اثر و «مثله کردن» mutilate اثر را خلاف حقوق اخلاقی پدیدآورنده می‌داند. لازم به ذکر است که حقوق اخلاقی آن‌دسته از حقوق است که حتی پس از انتقال حقوق اقتصادی پدیدآورنده به دیگران برای وی باقی می‌ماند و عمدتاً شامل حق انتساب اثرش به وی و حق استفاده یکپارچه از اثر و منع تکه‌تکه کردن آن می‌شود.

سانسور کتاب- بدان معنی که برخی قسمت‌ها که وزارت ارشاد آن‌ها را موافق با ارزش‌های اسلامی یا کلاً سیاست‌های کشور نمی‌داند، برای امکان انتشار، دستور به حذف آن می‌دهد- می‌تواند به خوبی مصداق استفاده زخم‌زننده و مثله‌کننده اثر باشد، چه معمولاً در اثر چنین حذف‌هایی یکپارچگی اثر به‌هم می‌خورد. پس در مرحله اول، ناشر و مترجم ایرانی موظفند لزوم حذف برخی مطالب را از اصل اثر و عدم امکان چاپ جز در این‌صورت را به اطلاع پدیدآورنده اثر برسانند. البته دقت کنید که فرض ما در شرایطی‌ست که ایران به برن پیوسته و مفاد آن را در قوانین داخلی پیاده کرده است، بنابراین کلیه ترجمه‌ها با اجازه پدیدآورنده اثر صورت می‌گیرد.

در این‌حالت پدیدآورنده اثر دارای دو انتخاب است: اجازه چاپ اثر با وجود سانسورهای اعمال‌شده را بدهد و یا اینکه به سانسورها رضایت ندهد و کلاً از چاپ اثرش در ایران چشم بپوشد. به عبارتی عملاً شیوه قاعده همه یا هیچ پیاده شده است؛ هم حقوق پدیدآورنده حفظ شده و هم معیارهای ارزشی و سیاسی حکومت ایران که در اعمال سانسورهای کتاب در نظر گرفته می‌شود، رعایت شده است.

در این حالت اگر ناشر ایرانی دیگری اثر را ترجمه و به سانسورها تن داده و آن را بدون اطلاع و رضایت پدیدآورنده به چاپ برساند، پدیدآورنده اثر می‌تواند دعوایی برای نقض حقوق اقتصادی (عدم کسب اجازه از وی برای ترجمه و چاپ اثرش) از یک سو و نقض حقوق اخلاقی (حذف برخی قسمت‌های کتاب و زخم‌زدن و مثله نمودن اثر او بدون اطلاع و رضایت وی) از سوی دیگر، علیه چنان ناشری در دادگاه‌های ایران اقامه کند.

پس می‌بینیم که اعمال ماده ۶ مکرّر به تنهایی کافی‌ست تا هر دو طرف (حکومت از طرفی و پدیدآورنده اثر از طرف دیگر) به آنچه می‌خواهند برسند.


  • دوم
ممکن است این نکته را مطرح کنید- چنانکه پس از خواندن پیوند مذکور در بالا به ذهن من می‌رسد- که پیمان برن کشورها را به رعایت حداقلی از حقوق شهروندی ملزم می‌سازد و پس با پیوستن به این پیمان حکومت اصولاً دیگر نمی‌تواند اعمال سانسور کند
 
اینجاست که ماده ۱۷ پیمان برن {پانویس ۲} به میان می‌آید. این ماده به صراحت اعلام می‌دارد که پیمان برن به دنبال دخالت در امور داخلی کشورها از جهت اختیار آنان در کنترل یا ممنوع ساختن برخی آثار در قلمرو خود نیست و این اختیار آنان در کنترل محتویات آثار منتشره به واسطه پیمان برن محدود نخواهد شد. این ماده نکته‌ای کاملاً منطقی را روشن می‌سازد و آن، اینکه پیمان برن پیمانی‌ست برای فراهم‌آوردن و تضمین حقوق پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری و نه به دنبال اجرا و نظارت بر اعمال قواعد حقوق بشر در کشورهای عضو که امری‌ست کاملاً جدا و مستقل از بحث حمایت از مالکیت ادبی و هنری.

پانویس‌ها:
۱. ماده ۶ مکرّر پیمان برن مقرر می‌دارد: «۱. جدا از حقوق اقتصادی پدیدآورنده، و حتی پس از انتقال این حقوق، حق ادعای پدیدآوردن آن اثر توسط پدیدآورنده محفوظ است و او می‌تواند به هرگونه تغییرشکل اثر، تکه‌تکه کردن، یا ایجاد سایر تغییرات در آن و یا سایر اعمال زخمی‌کننده اثر که نسبت به اثر و یا شهرت یا آبروی پدیدآورنده آن خدشه وارد آورد، اعتراض نماید.
۲. حقوق اعطاشده به پدیدآورنده که در بند قبل ذکر شد، پس از مرگ وی دست‌کم تا اتمام مدّت حقوق اقتصادی وی موجود است و اعمال و احقاق این حقوق با اشخاص و نهادهایی‌ست که توسط قانون ملّی کشوری که حمایت از اثر در آن مورد درخواست است، برای این منظور شناسایی شده‌اند. با این‌حال در کشورهایی که قوانین آن‌ها در زمان امضای این معاهده و یا پیوستن بدان، حمایت از کلّیه حقوقی را که در بند قبل شمرده شد، پس از مرگ پدیدآورنده فراهم نمی‌آورد، ممکن است مقرّر شود که اعطای بعضی از این حقوق پس از مرگ پدیدآورنده متوقف گردد.
۳ . شیوه جبران خسارت برای هرچه بهتر شدن حمایت شدن حقوق اعطاشده در این ماده، تحت حکومت قوانین ملّی کشوری‌ست که حمایت از حقوق در آنجا مورد درخواست است

۲. ماده ۱۷ پیمان برن مقرر می‌دارد: «مفاد این پیمان به‌هیچ‌وجه به حق دولت کشورهای عضو به اینکه مطابق با قوانین و مقررات خود، توزیع، ارائه یا به‌عرضه‌عموم گذاردن آثار یا محصولات را اجازه دهند، کنترل نمایند یا ممنوع سازند، که حقی‌ست که اعمال آن با مراجع صالح آن کشور است، خدشه‌ای وارد نمی‌کند

Tuesday 26 April 2011

پیمان جهانی کپی‌رایت

  • اطلاعات کلی راجع به این پیمان
پیمان جهانی کپی‌رایت The Universal Copyright Convention که یکی از پیمان‌های اصلی بین‌المللی در حمایت از کپی‌رایت است، در سال ۱۹۵۲ در ژنو تصویب و در سال ۱۹۷۱ در پاریس مورد بازبینی قرار گرفت. تدوین این پیمان توسط سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سامان ملل (یونسکو) صورت گرفت.
لیست کامل ۱۰۰ کشور امضاکننده این پیمان را اینجا ببینید.

  • هدف از تهیه وتصویب این پیمان
در میانه قرن بیستم، اعتقاد برخی از کشورها آن بود که پیمان برن با مقررات حمایتی قوی که فراهم آورده بود، تنها برای کشورهای توسعه‌یافته مناسب بود که بیشتر صادرکننده اقلام مورد حمایت این پیمان (اقلام فرهنگی) بودند تا واردکننده. این کشورها در عین حال مایل بودند نظامی بین‌المللی برای حمایت از آثار ادبی و هنری موجود باشد تا بتوانند حداقلی از حقوق را برای اتباع خود در کشورهای دیگر تضمین کند، اگرچه این حقوق به قدرت حقوق مقررشده در پیمان برن نباشد. از جمله این کشورها اتحاد جماهیر شوروی و برخی کشورهای درحال‌توسعه بودند.
آیزن‌هاور درحال امضای پیمان جهانی کپی‌رایت، نوامبر ۱۹۵۴

در طرف دیگر نیز آمریکا قرار داشت که برای پیوستن به پیمان برن می‌باید تغییرات گسترده‌ای را در قوانین کپی‌رایت خود انجام می‌داد . به عنوان مثال برخلاف پیمان برن که حمایت کپی‌رایت را مشروط به هیچ‌نوع ثبت‌رسمی نمی‌داند، در قانون آمریکا برای برخورداری از حمایت کپی‌رایت اثر می‌بایست در کتابخانه کنگره ثبت می‌شد و نیز دائماً می‌بایست اطلاعیه کپی‌رایت بودن اثر به‌همراه علامت کپی‌رایت © بر روی آن قرار می‌گرفت. البته آمریکا در سال ۱۹۸۹ به پیمان برن پیوست و قوانین کپی‌رایت خود را پیشاپیش هماهنگ با مفاد این پیمان نمود. به موجب قانون آمریکا اکنون تنها آثاری که پدیدآورندگان آن شهروند آمریکا بوده و آن آثار را برای نخستین بار در آمریکا منتشر می‌کنند، می‌باید برای حمایت کپی‌رایت، اثر خود را ثبت نمایند و آثار منتشرشده در خارج از آمریکا برای برخورداری از حمایت در آمریکا چنان فرض می‌شود که قبلاً ثبت شده‌اند.

پیمان جهانی کپی‌رایت برای این دسته از کشورها که مایل به پیوستن به پیمان برن نبودند چه کرد:
پیمان جهانی کپی‌رایت مقرر داشت که حمایت کپی‌رایت حتی برای اتباع آن‌دسته از کشورهایی که عضو اتحادیه پیمان برن نمی‌گردند، فراهم است. بدین‌ترتیب حتی کشورهایی که در اتحادیه پیمان برن عضو بودند به این پیمان پیوستند تا حمایت کپی‌رایت از آثار اتباع خود در آن‌دسته از کشورهای غیرعضو در پیمان برن را ممکن سازند.

  • ارتباط این پیمان با پیمان برن
این پیمان ایده‌آل کشورهایی بود که متمایل به برخورداری از فوائد یک نظام بین‌المللی حمایت از مالکیت ادبی و هنری بودند ولی به هر دلیل، متمایل به پیوستن به پیمان برن نبودند.

در واقع تدوین این پیمان به صورتی بوده است که کشورها را برای پیوستن به پیمان برن آماده ساخته و به آنها مدتی زمان بدهد. و قصد آنکه در تقابل با این پیمان درآید و یا به صورت جایگزینی آماده برای پیمان برن باشد، در تدوین آن نبوده است؛ از همین‌روست که ماده ۱۷ این پیمان مقرر می‌دارد که این پیمان هیچ تاثیری بر مقررات پیمان برن ندارد؛ ضمیمه این پیمان حتی پا را فراتر گذاشته و مقرر داشته است که در صورتی که کشوری پس از اول ژانویه ۱۹۵۱ به قصد پیوستن به این پیمان از پیمان برن خارج شود، در کشورهای عضو اتحادیه برن دیگر از مزایای این پیمان (پیمان جهانی کپی‌رایت) برخوردار نخواهد شد و تنها از حمایت فراهم شده توسط این پیمان در کشورهای عضو پیمان جهانی کپی‌رایت فایده خواهد برد. به عبارتی در این پیمان امکان اینکه کشوری برای بهره بردن از تکلیف ضعیف‌تر به فراهم آوردن حمایت بین‌المللی از آثار ادبی و هنری، تصمیم گیرد از پیمان برن جدا شده و به این پیمان بپیوندد، پیش‌بینی شده و با مقرر داشتن نکته مذکور در فوق، مجازات شده است.

در این پیمان شرایط انعطاف‌پذیری برای کشورها در طی مسیر خود برای تطابق و تصویب مفاد پیمان برن در قوانین ملّی‌شان پیش‌بینی شده است و مقرر شده که در صورت ابهام در قانون ملّی کشوری، مفاد این پیمان در سایه قوانین ملی آن کشور تفسیر گردد.

  • حمایت‌های فراهم آمده در این پیمان
مطابق با این پیمان، کشورهای عضو موظف به فراهم آوردن همان حمایتی از پدیدآورندگان خارجی هستند که مطابق با قوانین ملّی خود برای اتباع خویش مقرر می‌دارند. مدت حمایت حداقل ۲۵ سال است و در اکثر موارد از ۲۵ سال بعد از فوت پدیدآورنده کمتر نمی‌شود. در مورد کارهای عکاسی و هنر کاربردی این حمایت حداقل ۱۰ سال است.

در کشورهایی که حمایت مستلزم ثبت است، به شرط آنکه آثار خارجی نشانه کپی‌رایت © و نام پدیدآورنده را بر روی خود داشته باشند، فرض بر آن می‌شود که آن اثر قبلاً در آن کشور ثبت شده و بنابراین برخوردار از حمایت می‌گردد.

حقوق اقتصادی پدیدآورنده از جمله حق بازتولید اثر، اجرا یا نمایش عمومی اثر به رسمیت شناخته شده و همچنین پدیدآورنده حق ترجمه آثار خود را دارد. در این پیمان همچنین استثنائاتی برای کشورهای جهان سوم نیز پیش‌بینی شده است.

  • ایران
دلیل اصلی ایران از نپیوستن به پیمان برن آن بوده است که حمایت های فراهم‌آمده در پیمان برن بسیار قوی و مناسب کشورهای توسعه یافته است که عمدتاً صادرکننده اقلام فرهنگی خویشند، و ایران در مقام واردکننده این آثار بهتر است زیر تکلیف بین‌المللی به حمایت از آنها قرار نگیرد؛ این دقیقاً دلیل تعدادی از کشورهای درحال توسعه برای توجیه بی‌میلی خود به عضویت در پیمان برن بود. به نظر می‌رسد این پیمان جایگزین موقتی خوبی برای پیمان برن بوده است که سبب شود لااقل پدیدآورندگان ایرانی در بازار جهانی از حداقل حمایت کپی‌رایت از آثار خود بی‌نصیب نمانند.

با این وجود،ایران به عضویت این پیمان هم در نیامده است. به نظر می‌رسد در میانه قرن بیستم که اکثریت کشورهای دنیا -حتی کشورهایی که از جهت آمار تولید اقلام فرهنگی وضعیتی مشابه ایران داشته‌اند- در تکاپوی پیوستن به پیمان برن و یا حداقل یافتن جایگزینی برای آن برای مدتی که قدرت رقابت از جهت تولیدات فرهنگی را با کشورهای توسعه‌یافته بیابند، بوده‌اند، ایران به نحوی تاسف‌بار خود را از کلیه اینگونه نگرانی‌ها بیرون کشیده و با بهانه‌ای ساده که حمایت بین‌المللی را نمی‌خواهد برای پدید‌آورندگان خارجی فراهم آورد، پدیدآورندگان تبعه خود را نیز از برخورداری از این حداقل حقوق در کشورهای دیگر -چه عضو برن و چه عضو پیمان جهانی کپی‌رایت- محروم نموده است.

به نظر بنده دلیل این امر از دو حال خارج نیست یا مسوولین امور به شدت کوتاهی نموده‌اند و حتی کوچکترین مطالعه و تحقیقی از این جهت که عضویت در این پیمان‌ها چه فوائد و چه مضراتی دارد و آیا هیچ راهی برای تخفیف مضرات در کنار برخوردار نمودن پدیدآورندگان ایرانی از حمایت بین‌المللی، وجود دارد، صورت نداده‌اند (چه در اینصورت عضویت در این پیمان و یا حتی عضویت در پیمان برن با شرط برخورداری از امتیازات ویژه کشورهای درحال‌توسعه که ایران به خوبی شرایط آن را داراست، و یا پذیرش مفاد آن با حق رزو- جالب آنکه کشورهای عضو اتحادیه برن می‌توانند ده سال-به-ده سال بدون هیچ محدودیتی این حق رزوها را تمدید کنند!- تصمیم منطقی‌شان می‌بود)، و یا در نپیوستن به هیچ یک از این پیمان‌های جهانی عمد و غرضی موجود بوده است، خصوصاً با توجه به نتایجی که سالیان پس از تکاپوی کشورها در دهه ۵۰ میلادی و بی‌تفاوتی ایران، اکنون به خوبی خود را رخ می‌نماید و در وضعیت نابسامان پدیدآورندگان ایرانی در احقاق حق خود چه در داخل کشور و چه در سایر کشورها از طرفی و در ترس سرمایه‌گذاران خارجی از شروع ارتباطات فرهنگی در ایران (از جمله برگزاری نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب و نرم‌افزار -به معنی واقعی کلمه و با حضور نمایندگان ناشرین خارجی- یا ترجیح به نداشتن نمایندگی فروش -به معنی واقعی کلمه و نه مترادف با نمایندگی توزیع- در ایران) جلوه می‌نماید. {در رابطه با آثار نپیوستن به هیچ پیمان بین‌المللی برای حمایت کپی‌رایت اینجا را هم بخوانید.}

جالب آنکه پیوستن ایران به هیچ‌یک از پیمان‌های بین‌المللی حمایت از کپی‌رایت حتی در زمان رژیم سابق که ارتباطات گسترده و بسیار دوستانه‌ای با جهان غرب داشت نیز میسر نگشت! و این خود داستانی‌ست که مرا متمایل می کند فرض دوم را محتمل‌تر بگیرم. به ویژه توجه به این نکته لازم است که ایران عضویت پیمان‌ پاریس که از دو نوع دیگر خلاقیت -خلاقیت‌های تجاری و خلاقیت‌های صنعتی- حمایت می‌نماید را پذیرفته! گویی یاران غار ایران از میان کشورهای غربی (توسعه‌یافته و صنعتی) در دوره رژیم سابق، برای سرمایه‌گذاری‌های تجاری و صنعتی خود در ایران برنامه داشته و مایل بودند ایران از این جهت با استانداردهای به‌روز پیش آید، لیکن نوبت به سرما‌گذاری‌های فرهنگی و پیشرفت هنر و ادب که رسیده (که امروزه جنبه‌هایی از صنعت‌های مختلف و از جمله مهمترین آن‌ها صنعت تولیدات نرم‌افزاری نیز بدان اضافه شده است) عقب‌ماندن ایران را وقعی نمی‌نهادند و چه بسا تشویق نیز می‌نموده‌اند!

  • وضعیت این پیمان در زمان حاضر
اکثریت کشورها در حال حاضر یا عضویت پیمان برن را پذیرفته و قواعد آن را در قوانین ملّی‌شان پیاده نموده‌اند و یا به عضویت سازمان جهانی تجارت WTO درآمده و در نتیجه قواعد تریپس TRIPS را پذیرفته و پیاده نموده‌اند (اکثریت کشورها به عضویت هر دو در آمده‌اند) و این هر دو حمایتی بیشتر و جامع تر از پیمان جهانی کپی رایت فراهم می‌آورد.
در نتیجه می‌توان گفت این پیمان تقریباً به طور کامل اهمیت خود را از دست داده و بیشتر برای مطالعه تاریخ تلاش‌ کشورها برای ایجاد یک نظام بین‌المللی حمایت از مالکیت ادبی و هنری و نیز برای درک اهمیت پیمان برن و چگونگی رسیدن آن به این اهمیت در زمان حاضر مفید است.

آیا اکنون پیوستن ایران به این پیمان ایده خوبی‌ست؟
خیر. ایران می‌تواند به خوبی از قابلیت‌ها و امتیازات پیش‌بینی شده در پیمان برن بهره ببرد. و در هر حال اکنون تلاش جامعه علمی ایران بر تدوین قانونی‌ست که کاملاً مطابق با پیمان برن باشد خصوصاً با توجه بدانکه پیمان برن حمایت‌های حداقلی را مقرر داشته است و این کمترین استانداردهایی‌ست که باید قبل از امکان پذیرفته شدن در سازمان جهانی تجارت WTO در کشور به وجود آید و بنابر این فایده‌ای در پذیرش حتی کمتر از این استانداردها با توجه به برنامه بلندمدت ایران برای عضویت در سازمان مذکور، قابل تصور نیست.

فایده‌ای که از مطالعه پیمان جهانی کپی‌رایت می توان برد پی‌بردن بدانست که ایران متاسفانه تا چه حد از قافله جهانی در حمایت از خلاقیت‌های ادبی و هنری عقب افتاده است و از حدود بیش از ۵۰ سال پیش چه امکانات منطقی و مفیدی فراهم بوده که به کشور این امکان را می‌داده است که در عین برخوردار نمودن پدیدآورندگان ایرانی از حمایت بین‌المللی از آثارشان، مدتی هم‌ زمان خریده شود تا کشور از واردکننده اقلام فرهنگی به صادرکننده تبدیل شده یا حداقل تعادلی میان این‌دو بیابد تا تکلیف بین‌المللی به حمایت از پدیدآورندگان خارجی هم منطق و توجیه اقتصادی خود را بیابد، وضعیتی که اعتقاد دارم در حدود دو دهه است که در ایران تقریباً فراهم شده و با عدم عضویت ایران در هیچ پیمان بین‌المللی برای حمایت از مالکیت ادبی و هنری، مدتهاست که تنها به ضرر هنرمندان، مولفان و پدیدآورندگان آثار خلاقانه ایرانی تمام می‌شود.

در نوشتن این مطلب از اینجا و اینجا کمک گرفته شد.

Friday 22 April 2011

ترس از نوشتن، مقاله‌نویسی و یک پیشنهاد عملی


در هیچ برهه‌ای از آموزش در ایران- حتی در دانشگاه‌ها- به دانش‌آموزان یا دانشجویان درسی درباره نوشتن- هیچ نوعی از نوشتن- داده نمی‌شود. این به‌نظر من اکنون، نه تنها موجب عصبانیت بلکه حتی ترسناک است. بیشترین کاری که در مدرسه کرده‌ایم‌‌ همان انشاهای مزخرف است که نه قبلش توضیحی به شما داده‌اند که چه‌طور بنویسید و نه بعدش به شما می‌گویند انشایتان چرا خوب یا چرا بد بود یا چه‌طور بهترش کنید!

عواقب این را به‌خصوص من که با دانشجویان بالغ- به واسطه تدریس انگلیسی- سروکار دارم، خیلی دیده‌ام. حتی ساده‌ترین مسائل برای دانشجویان جا نیفتاده است. بار‌ها باید برایشان توضیح بدهم وقتی موضوع writing درباره مثلاً آنست که «یک شهر ایران را برای یک توریست فرضی توصیف کنید»، نباید از معرفی خودتان و اینکه مثلاً چند سالتان است و در دانشگاه چه خوانده‌اید شروع کنید، چون بی‌ربط است!

از طرفی، اکثریت نوشته‌ها، شکل و شمایل خاصی دارند که در نوشتن آن‌ها باید پیروی شوند. فرض کنید می‌خواهید یک نامه رسمی به رئیس یک اداره بنویسید: چه‌طور شروع می‌کنید؟ چگونه خطاب می‌دهید؟ آیا حال‌واحوالپرسی لازم است؟ مطلب اصلی را چه‌طور مطرح می‌کنید؟ چه‌طور نامه را پایان می‌دهید؟ مطمئنم که موافقید که اکثریت ایرانیان حتی تحصیل‌کرده‌ها وقتی ضمن مسائل اداریشان با این دستور کارمند اداره که «باید کتباً درخواست کنید» یا «باید نامه بنویسید» مواجه می‌شوند، کمی هول می‌کنند و معمولاً دنبال‌‌ همان کارمند راه می‌افتند که «می‌شود لطف کنید خودتان بنویسید؟!».

اما آیا این بدان معنی‌ست که ما ایرانی‌ها بی‌استعداد و بی‌سوادیم؟ خیر. خیلی زیاد با چنین جوابی مخالفم. مساله آنست که نوشتن تماماً یک امر منوط به استعداد نیست و مهم‌ترین قسمت آن، که‌‌ همان شالوده کار است، کاملاً اکتسابی‌ست: بدین معنی که باید یاد بگیرید: باید به شما بیاموزند!

با گفتن این حرف‌ها حال فکر کنید چه حالی به من دست داد وقتی حین جستجو برای کتاب‌های انشا و آموزش اصول نوشتن و… به فارسی در اینترنت (به دنبال ارزیابی مطالب موجود بودم) با این خبر مواجه شدم که درس اصول نگارش کلاً در حال حذف از برنامه درسی مدرسه‌ها است و زبان فارسی آموختن مردم قرار است به زودی محدود شود به‌‌ همان ادبیات فارسی و دستور زبان! (برای دیدن خبر اینجا و برای دیدن خبر تکذیب آن اینجا را ببینید) برای لحظه‌ای آدم احساس ترس می‌کند از زندگی میان مردمی که هیچ یک بلد نیستند «بنویسند» (بخوانید: تولید کنند، نقد کنند، تحلیل کنند). آیا این‌ها تصادفی‌ست؟

بگذریم. وارد این جنبه داستان نمی‌خواهم شوم. برگردیم به موضوع اصلی: چه‌طور نوشتن را بیاموزیم و چه‌طور ترس از آن را از میان بر داریم. این خصوصاً برای دانشجویان- در هر مقطعی که باشند- واجب است
 
  • ترس از نوشتن: علت
من همیشه ادبیات را دوست داشته‌ام و نوشتن هم برایم جذّاب بوده، ولی حقیقت آنست که در ضمن یادگیری انگلیسی بود که آموختم شکل نامه چگونه است و بعد‌ها اینکه یک مقاله را چگونه می‌نویسند و... . هنوز هم وقتی نیاز به کمک برای چگونه مقاله نوشتن دارم، اولین و مفید‌ترین منابعم مطالبی‌ست که نوشتن مقاله به زبان انگلیسی را می‌آموزد.

البته اعتقاد دارم خصوصاً چیزی مثل یک مقاله essay که پایان‌نامه dissertation همان شکل طولانی‌تر آنست، از زبانی به زبان دیگر چندان تفاوت شکلی ندارد: سه قسمت اصلی، لزوم به چالش کشیدن حتی کوچک‌ترین مطالب و بحث برای جواب به آن‌ها و پیشنهاد برای راه‌ها و توضیحات جدید در هر مقاله به هر زبانی باید رعایت شود.

به نظر من ترس از نوشتن موهوم است و خیلی ساده با یادگیری اصول نوشتن- و برای دانشجویان، اصول مقاله نویسی- قابل رفع است. ضمناً خاطرنشان کنم که اصول مقاله نویسی بحثی‌ست کاملاً جدا از اصول تحقیق کردن! این تمایز در دانشگاهی که در ایران در آن درس خواندم به من آموخته نشد؛ گویی اگر تحقیق کردن و به عبارتی جستجو در منابع موجود کتابخانه‌ای!! و فیش‌نویسی را بیاموزی دیگر مشکلی با نوشتن و تنظیم مقاله‌ات نداری! که آموزه‌ایست بسیار غلط و حتی برعکس آنچه واقعیت دارد. به نظر من دانستن اصول مقاله‌نویسی در نوشتن یک مقاله، بسیار مهم‌تر از هر چیز دیگری‌ست
 
  • یک پیشنهاد عملی
ما در ایران فقط شعار می‌دهیم و حرف کلی می‌زنیم. ولی راه عملی چه؟ من برایتان شعار دادم که به ما یاد نداده‌اند و باید خودمان یاد بگیریم تا ترسمان بریزد و غیره و غیره! ولی اکنون همچنین اضافه می‌کنم که یک کار ممکن برای اینکه پا در این راه بگذارید، چیست. البته این پیشنهاد را خود روزی در یک ای‌میل سراسری (ای‌میلی که به همه دانشجویان دانشگاه در همه رشته‌ها فرستاده شود) در سرویس ای‌میل دانشگاهی‌ام دریافت کردم؛ که این خود یعنی آکادمیک‌های دانشگاه‌های انگلستان نیز آن را به دانشجویان خود- خصوصاً دانشجویان لیسانس و آن‌ها که هنوز در مقاله‌نویسی خبره نشده‌اند- توصیه می‌کنند:

درباره ویکی‌پدیا چیزی شنیده‌اید؟ خوب، توصیه آنست که تا جایی که می‌توانید وقت بگذارید و برای تمرین مقاله‌نویسی در نوشتن مدخل‌های ویکی‌پدیا مشارکت کنید!

  • ویکی‌پدیا چیست؟
لوگوی ویکی‌پدیای انگلیسی
ویکی‌پدیا یک دائرة‌المعارف برخط است که هرکسی می‌تواند آن را ویرایش کند. خصوصیت مهم ویکی‌پدیا آنست که مطالب موجود در آن کپی‌رایت نیست و تحت «مجوز مستندات آزاد گنو» و«مشترکات خلّاقانه» است (درباره این اجازه نامه- لیسانس- که یک مخلوق تحسین‌برانگیز دنیایی است که در آن کپی‌رایت از آثار پدیدآورندگان ادبی و هنری حمایت می‌کند، بعداً بیشتر می‌نویسم). این یعنی می‌توانید با خیال راحت و بی‌نیاز از کسب اجازه برای استفاده از مطلب، و تنها با قید منبع از مطالب آن استفاده کنید. البته این خود بدان معنی‌ست که:

یک: اگر در ایجاد یا ویرایش نوشته‌ها مشارکت می‌کنید، باید دقت بسیار داشته باشید که از مطالب کپی‌رایت (نوشته کتاب‌ها یا عکس‌ها و تصاویر تحت حمایت کپی‌رایت) حداقل به شکلی که قابل توجیه با دفاع «استفاده مجاز» نباشد، نمی‌توانید استفاده کنید؛ و
دو: خود شما رضایت داده‌اید که مطالی که در این وبگاه ایجاد یا ویرایش می‌کنید، کپی‌رایت نباشد و دیگران بتوانند بی‌نیاز از کسب اجازه از شما از آن‌ها استفاده کنند. (عاشق روحیه تساهل و تسامحی هستم که این قواعد مستلزم آنست و آن را به دنبال می‌آورد!)

  • ایجاد یا ویرایش مطالب در ویکی‌پدیا چه فایده‌ای برای توانایی مقاله‌نویسی من دارد؟
اول
 در ویرایش ویکی‌پدیا به ‌‌نهایت درجه ممکن، باید به شیوه علمی بنویسید. منظورم از علمی البته «تعریف‌شده» و «آکادمیک» است. اگر مطلبی تازه ایجاد می‌کنید باید یک شمایل مقاله‌مانند بدان بدهید. با یک مقدمه شروع کنید؛ بخش‌های مختلفی را پیش‌بینی کنید؛ دقت کنید در نوشتن بخش‌ها جزئی specific باشید و یا مثلاً در نوشتن مقدمه، نتیجه‌گیری نکنید یا وارد جزئیات نشوید؛ و سایر نکات ظریف که در مقاله‌نویسی اهمیت زیاد دارد.

دوم: 
 ویکی‌پدیا به شدت درباره منابع مطالب حساس است. هر ادعایی که می‌کنید، باید با منبع باشد. من خود ضمن خواندن مطالب بار‌ها به این پیوند کوچک [citation needed] و یا‌‌ همان «نیاز به ذکر منبع» برخورد کرده‌ام. نتیجه آنست که اگر مطلبی بنویسید و بعد با چنان پیوندی مواجه شوید، می‌فهمید که نوشته‌تان ضعف منبع دارد؛ و اگر به‌طور مثال آن نوشته در واقع مقاله دانشگاهی شما می‌بود، متوجه می‌شدید نقطه ضعف آن کجا بوده است.

البته نکته بالا قابل نقد است به اینکه نوشتن یک مقاله دانشگاهی تنها گردآوری مطالب مربوط از منابع موجود نیست (این‌‌ همان چیزی‌ست که اول از همه باید به یک دانشجو آموزش داده شود و در ایران در هیچ برهه‌ای این کار صورت نمی‌گیرد!!)؛ بلکه مهم‌ترین نکته مقاله، نظر خود نویسنده است: آیا شما چه پیشنهادی دارید؟ آیا شما چه نقدی وارد می‌آورید و چه پاسخی به انتقاد از نقد خود دارید؟ آیا شما به دنیای رشته خود چه مطلبی را اضافه و چه علمی را «تولید» کرده‌اید؟ آیا خواننده مقاله شما در کنار نشخوار آنچه قبلی‌ها گفته‌اند چه چیز تازه‌ای می‌آموزد؟ و این یعنی شما باید نقد کنید و نظر دهید و از نظر خود دفاع کنید و آن را ثابت کنید.
 
ایراد ویکی‌پدیا برای مقصود ما- تمرین مقاله‌نویسی- به نظر من همین یکی‌ست: اینکه شما نظر خود را نباید در ویرایش مطالب بگنجانید. در آموزش‌های ویرایش و خودآموز‌ها و نکات کمکی ویرایش ویکی‌پدیا که خود این وب‌گاه از کاربرانش می‌خواهد که آن‌ها را مطالعه و رعایت کنند، به صراحت اشاره شده که مطالب باید بی‌طرفانه نوشته شود به‌طوری‌که خواننده با خواندن یک مدخل ویکی‌پدیا نباید به نظر نویسنده درباره آن مطلب پی‌برد. البته باید گفت که این سیاست ویکی‌پدیا با توجه به اینکه یک دایرة‌المعارف است و برای دادن اطلاعات، گردآوری شده و می‌شود- و نه تحلیل مطالب- کاملاً قابل توجیه است.

سوم: 
 این شاید بر توانایی مقاله‌نویسی‌تان تأثیر مستقیم نداشته باشد، لیکن یک تمرین عالی برای تقویت روحیه اکادمیک است که یک محقق بدان نیاز دارد: تحمل نقد!

در ویرایش ویکی‌پدیا قبلاً پذیرفته‌اید که مطالب شما را سایر کاربران به بحث بگذرند و نقد کنند و اگر ایرادی در آن یافتند، ویرایش کنند و حتی حذف کنند. این نه تنها ظرفیت انتقادپذیری شما را بالا می‌برد، بلکه از طرفی به مرور زمان به شما توانایی آن را می‌دهد که انتقادهای احتمالی را پیشاپیش در نظر گرفته و پیش‌بینی کنید و با توجه بدان، مطلبی را که برای انتقاد به آن جوابی ندارید، اصولاً وارد نکنید (= قوی‌سازی مقاله) و یا اگر جوابی دارید، خود پیشاپیش آن انتقاد را در نوشته‌تان مطرح کرده و پاسخ آن را بدهید (= بالابردن میزان بحث‌پذیری مقاله و توانایی آن در به چالش کشیدن نظریه‌های موجود و به عبارتی: argumentative شدن هرچه بیشتر مقاله).

این ایراد مطرح است که چون برای عضویت در ویکی‌پدیا پیش‌شرطی وجود ندارد، ویرایش آن بدان معنی‌ست که خود را در معرض انتقاد هر غیرمتخصّص ایرادگیری قرار می‌دهید. حقیقت آنست که هرچه تعداد مدخل‌ها و تنوّع موضوعات بالا‌تر رود، احتمال اینکه افراد متخصّص یا علاقمند و دارای مطالعه در یک رشته، در خصوص رشته‌های دیگر وقت برای بحث و انتقاد بگذارند، کمتر می‌شود. از طرفی، اگر تعداد کاربران فعّال، متخصّص و ویرایشگر (و نه تنها خواننده!) بیشتر شود، امکان اقناع سایر افراد غیرمتخصّص، در صفحه «بحث» هر مقاله، برای اثبات یک نکته تخصّصی، بالا‌تر می‌رود. شیوه ویرایش ویکی‌پدیا نیز چندان افسارگسیخته و بی‌نظارت نیست. اگر مدیران ویکی‌پدیا -کاربران اصلی در هر زبان که نظارت بر مدخل‌های جدید و اعمال سیاست‌های ویکی‌پدیا در آن زبان را به عهده دارند- قانع شوند که انتقادی بی‌پایه و غیرقابل‌دفاع است، ویرایش بیشتر را محدود خواهند کرد و یا با سایر اقدام‌ها جلوی ویرایش‌های مغرضانه و غیرعلمی را خواهند گرفت.

  • نتیجه‌گیری
با ویرایش ویکی‌پدیا در نوشتن مقاله به شیوه علمی و جزئی، در فنون بحث کردن و ارائه جزئیات و همچنین قواعد ذکر منبع و چگونگی نقل‌قول صحیح زبردست می‌شوید. ولی نباید از نظر دور داشته باشید که خودتان مستقلاً همچنان باید در خصوص توانایی نقد و تولید و ارائه نظر جدید به عنوان اصلی از مقاله‌نویسی جداگانه تمرین کنید و آن را از قلم نیاندازید.

از طرفی امکان انتقاد و به چالش کشیده شدن توسط دیگران، قدرت تحمل‌پذیریتان را بالا‌تر برده و به مرور زمان در پیش‌بینی بحث‌های ممکن کمکتان می‌کند.

این دلایلی‌ست که ویکی‌پدیا را به محلی مناسب برای تمرین مقاله‌نویسی تبدیل می‌کند.

  • کل این مطلب چه ربطی به کپی‌رایت دارد؟!
توصیه به مقاله‌نویسی در ویکی‌پدیا خود می‌تواند به درک عملی شما از چگونگی اعمال قوانین کپی‌رایت در استفاده و بازتولید یک اثر کمک کند؛ چون اگرچه قوانین ما در ایران کافی و به‌روز نیست، اما وب‌گاه ویکی‌پدیا با استانداردهای وب‌گاه اصلی که امریکایی‌ست مطالب را می‌سنجد.

نکته مهم‌تر آنکه با کمی جستجو در این وب‌گاه در‌می‌یابید که تعداد مدخل‌های حقوقی و مخصوصاً درباره مالکیت فکری و کپی‌رایت، بسیار انگشت‌شمار و فقیرند و این برای وب‌گاهی که اکثراً دررابطه با هر موضوعی در هر زبانی جزو اولین نتایج جستجوست، شاید حیف باشد و شاید عرصه خوبی برای همه دانشجویان و محققان که از دانش خود به عموم فایده‌ای رسانند.

فکر می‌کنم علت آنکه با وجود تعداد بالای دانشگاهیان ایرانی در رشته حقوق، مدخل‌های حقوقی ویکی‌پدیا هنوز چنین فقیرند، طبق معمول آن باشد که کسی این امکان را برای دانشجویان مطرح نکرده و به ذهن آنها نرسانده است. مدخل‌های انگلیسی ویکی‌پدیا که در رده اول همه زبان‌ها از نظر تعداد مدخل‌هاست، معمولاً به‌دست دانشجویان انگلیسی‌زبان ایجاد و ویرایش می‌شوند. شما هم اگر دانشجو هستید و مایل به پیشرفت در نوشتن، ویکی‌پدیا را فراموش نکنید!




در پایان
در پایان مایلم اضافه کنم که مدتی‌ست در جستجوی ایده‌های ممکن برای تقویت توانایی نگارش ایرانیان و مخصوصاً دانشجویان هستم. شاید برایتان جالب باشد که بدانید با تمام جستجوها حتی یک کتاب علمی و یا وب‌گاهی که مقاله‌نویسی را (حداقل در زمینه تخصّصی حقوق) آموزش دهد پیدا نکردم! البته حدس می‌زنم در دانشگاه‌ها برای دانشجویان- البته به احتمال زیاد تنها برای دانشجویان کارشناسی ارشد و بالاتر- هر از گاهی، کارگروه‌هایی درباره پایان‌نامه‌نویسی ترتیب بدهند؛ ولی این در مقایسه با آنچه یک فرد نیاز دارد که بداند تا بتواند- نه تنها برای پایان‌نامه‌ بلکه برای ادامه حیات علمی‌اش پس از پایان مدرک- به نوشتن بپردازد، بسیار کم و غیرمفید است.


در این بین به نظرم آمد بهترین کار، هر از گاه گذاشتن ایده‌ها و نکته‌های کمکی برای نوشتن مقاله در این وبلاگ است. پس اگر سؤالی دارید مطرح کنید. البته من خیلی هم مایل به ارتباط گرفتن با دانشجویان حقوق و مخصوصاً حقوق مالکیت فکری هستم و حتی آماده کمک و یا دادن فیدبک به آن‌ها در نوشتن مقالات و پایان‌نامه‌هایشان. اگر سؤالاتی هست که مایلید درباره آن‌ها کمکی اضافه بر کمک استادان خود، داشته باشید با من تماس بگیرید!

Friday 15 April 2011

پیمان برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری

پیمان برن یکی از مهم‌ترین پیمان‌های بین‌المللی در زمینه حمایت از کپی‌رایت است. ایران متاسفانه هنوز به عضویت این پیمان درنیامده است که متاسفانه باعث شده جزو معدود کشورهای انگشت‌شماری باشد که در این زمینه از قافله جهانی عقب مانده‌ است. 

کشورهای امضاکننده معاهده برن به رنگ آبی. اصل تصویر

مدتی‌ست سرگرم مطالعه این پیمان هستم، مخصوصاً با توجه به اینکه در فوق‌لیسانس به طور خاص بر سر آن کار نکردیم، که البته دلیل واضح این مساله آن بود که انگلیس سالیان است که عضو این پیمان شده و مقررات آن را در قانون داخلی‌اش وارد و مطابق کرده است و ما‌‌ همان قانون ملّی را می‌خواندیم. من هم ضمن مطالعه این پیمان تا حد زیادی متوجه شدم که چرا مالکیت فکری خواندن در ایران- تا حدی به نظر من غیرمنطقی- آدم را درگیر حقوق بین‌الملل عمومی می‌کند: قانون داخلی ما در این زمینه از پیمان برن عقب است و در حال حاضر مشغله فکری محافل علمی ایران مقایسه قوانین موجود ایران با پیمان‌های بین‌المللی و خصوصاً برن است و بررسی اینکه چطور باید بپیوندیم و چقدر باید قوانین داخلی را عوض کنیم و شبیه به این. و این در حالی‌ست که فوق‌لیسانس همین رشته در انگلیس بیشتر حول این محور بود که قانونی که دارند چطور قابل استفاده است و حل انواع و اقسام پرونده‌های فرضی (خوب البته حقوق انگلیس هم مبتنی بر قواعد موردی -پرونده به پرونده و یا به عبارتی case law- ست و کلاً شیوه حقوق خواندن در آنجا خیلی وارد جزئیات فرضی می‌شود که در هر حال جای بحثش در اینجا نیست فعلاً! البته من هم این شکل حقوق خواندن را مفید‌تر می‌دانم ولی حالا بگذریم!)

کمی در اینترنت به دنبال متنی فارسی درباره
پیمان برن گشتم. در کمال تعجب متوجه شدم برای آن حتی در ویکی‌پدیای فارسی مدخلی وجود ندارد. در چند تا وبلاگ هم مطالب مختصر و کلی پیدا کردم (که به مذاقم چندان خوش نیامد، چون چنان‌که گفتم من از مطالعه روشن و دقیق یک مطلب بیشتر فایده می‌برم تا کلی‌گویی‌های بی‌فایده درباره آن) پس در نظر دارم تا می‌توانم درباره برن در این وبلاگ مطلب بگذارم. و سعی می‌کنم از متون معمولاً بی‌سروتهی که به فارسی در اینترنت درباره این پیمان پیدا می‌کنید و حدس می‌زنم جزوات اساتید ایرانی باشد که به شیوه قدیمی‌ و کلیشه‌ای‌شان تهیه و به دانشجویان دیکته کرده‌اند، روشن‌تر و مفید‌تر باشد. 

برای شروع، متن ابتدائی مدخل پیمان برن به انگلیسی در ویکی‌پدیا را با تغییرات خیلی کم ترجمه کردم. متن کوتاه و مفیدی‌ست و بدون ورود در جزئیات عصاره پیمان را تحویلتان می‌دهد. این را داشته باشید تا یک سری مطالب را هم خودم با توجه به نیاز ایران -خصوصاً درباره قسمت ضمیمه پیمان که مربوط است به کشورهای درحال توسعه و امتیازات و سهل‌گیری‌هایی برای آنان- اضافه کنم.

پیمان برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری

پیمان برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری، که معمولاً به نام پیمان برن شناخته می‌شود، یک موافقتنامه بین‌المللی در خصوص کپی‌رایت است که اولین بار در شهر برن در سوئیس در سال ۱۸۸۶ تصویب شد.

پیمان برن کشورهای امضاکننده پیمان را (که در متن پیمان به نام «کشورهای عضو اتحادیه» شناخته شده‌اند) ملزم می‌کند که آثار پدیدآورندگان سایر کشورهای امضاکننده را همچون آثار پدیدآورندگان تبعه خود مورد حمایت کپی‌رایت قرار دهد. به عنوان مثال، قانون کپی‌رایت فرانسه در مورد هر اثر منتشر شده یا اجرا شده در فرانسه- بدون توجه به اینکه آن اثر ابتدائاً در کجا پدید آمده است- لازم‌الاجراست.

علاوه بر ایجاد یک نظام رفتار مشابه که کپی‌رایت را در میان کشورهای امضاکننده، بین‌المللی ساخت، این پیمان همچنین اعضا خود را ملزم می‌دارد که حداقل‌ استانداردهایی را در قوانین کپی‌رایت خود وارد سازند.

مطابق با پیمان برن، حمایت کپی‌رایت خودبه‌خود باید فراهم آید و کشورهای امضاکننده از اینکه ثبت رسمی کپی‌رایت را برای به وجود آمدن این حمایت مقرر دارند، منع شده‌اند. البته در مورد ایالات متحده می‌توان این نکته را بیان کرد که هنگامی که این کشور در سال ۱۹۸۸ به پیمان پیوست، قوانین خود را -راجع به خسارت قانونی و هزینه وکیل دادگستری، که تنها در صورت ثبت رسمی کپی‌رایت اثر ممکن بود مطالبه شود و مورد رأی قرار گیرد- تغییر نداد.

پیمان برن مقرر می‌دارد که کلیه آثار به غیر از آثار عکاسی و کارهای سینمایی از مدت حمایت حداقل ۵۰ سال بعد از مرگ پدیدآورنده برخوردار است، البته کشورهای امضاکننده امکان این را دارند که مدت‌های حمایت طولانی‌تری را به‌موجب قوانین ملّی خود مقرر دارند. کاری که به عنوان مثال اتحادیه اروپا با مصوبه هدایتی سال ۱۹۹۳ خود تحت عنوان« مصوبه در خصوص هماهنگ‌سازی مدت زمان حمایت کپی‌رایت» صورت داد. در خصوص کارهای عکاسی، پیمان مدت حمایت را حداقل تا ۲۵ سال پس از سالی که کار عکاسی پدید آمده است، و در مورد کارهای سینمایی، مدت حمایت را حداقل تا ۵۰ سال پس از سالی که اثر برای اول‌بار به نمایش درآمده و یا در صورتی‌که آن کار ظرف مدت ۵۰ سال بعد از پدید آمدن به نمایش در نیامده، تا ۵۰ سال پس از سالی که اثر پدید آمده است، مقرر داشته است. کشورهایی که به صورت‌های بازبینی شده قدیمی‌تر پیمان پیوسته‌اند، این امکان را دارند که مدت حمایت خود را در قوانین ملّی‌شان باقی گذارند و برای برخی از انواع آثار (از جمله افزارهای حمل صدا و یا فیلم) مدت حمایت کمتری مقرر دارند.

اگرچه در پیمان برن مقرر شده که قانون کپی‌رایت کشوری لازم‌الاجراست که حمایت از اثر در آن مورد درخواست است، لیکن ماده ۷ بند ۸ این پیمان بیان می‌دارد: «مگر درصورتی‌که قانون ملّی آن کشور خلاف این را مقرر دارد، مدت حمایت از یک اثر در آن کشور نباید از مدت حمایت از آن در کشور خاستگاه طولانی‌تر باشد». این قاعده به‌نام «قاعده مدت کوتاهتر» شناخته می‌شود و برخی کشورها آن را نپذیرفته‌اند
 
پیمان برن به کشورهای امضاکننده این امکان را می‌دهد که «استفاده مجاز» از آثار حمایت‌شده دیگران را اجازه دهند. و تعیین مصادیق و شرایط این استفاده مجاز را بر عهده قوانین ملّی خود کشورها باقی می‌گذارد.

Wednesday 13 April 2011

اشتراک فایل و تناقضات مجازات نقض‌ کپی‌رایت از این طریق


درحالی‌که سرم به شدت گرم مطالعه معاهده برن و تطبیق آن با قانون سال ۴۸ کپی‌رایت ایران و پیش‌نویس جدید است، هوس نوشتن و مطلب جدید گذاشتن در این وبلاگ را هم نمی‌توانم از سر به‌در کنم! این یکی هم قدیمی‌ست. از آن‌ها که برای روزنامه- این‌بار روزنامه اعتماد ملی- نوشتم (آه یادش به‌خیر! آن روزها روزنامه‌های اصلاح‌طلبان کمی بیشتر بود! حداقل در تعداد!) اگر دقت کنید متوجه فرم خاص مطلب که در چهار قسمت اصلی نوشته شده، می‌شوید. این یک قسمتی بود در صفحه آخر روزنامه مذکور، اگر آن روزنامه را خوانده باشید و یادتان باشد!

جالب آنکه هیچ‌گونه مطلبی آن روزها درباره موضوعی که این نوشته درباره آن است، نشنیدم. از آن خبرهایی که در ایران اعتقاد برآنست که نظر مردم را جلب نمی‌کند. ولی بخوانید و ببینید شما هم این خبر را مثل من هیجان‌انگیز می‌یابید؟ از آن‌دسته خبرهایی‌ست که آدم کنجکاو می‌شود بیشتر بخواند و دنبال کند که به کجا رسید. حتی اگر هیچ تأثیری هم بر زندگی ما در ایران نداشته باشد.

اصل خبر:
دادگاه سوئد چهار نفر را به جرم «در دسترس قرار دادن آثار کپی‌رایت» در وبگاه thepiratebay.com از طریق اشتراک فایل file sharing، هریک به یک سال زندان و ۹۰۵٫۰۰۰ دلار خسارت محکوم کرد.
موضوع از چه قرار است؟
این وبگاه بزرگترین وبگاه اشتراک فایل بر روی اینترنت است که از تکنولوژی تورنت torrent استفاده می‌کند. هیچ اثر کپی‌رایتی بر سرور این وبگاه قرار ندارد، بلکه با رجوع به این وبگاه تنها می‌توان دریافت آثار را از کجا می‌توان دانلود نمود. صدور رأی محکومیت خشم بسیاری از کابران اینترنت را که دانلود آثار از طریق اشتراک فایل به امری عادی برای آنان بدل شده، برانگیخته است.
تحلیل موضوع:
این چهار متهم نه به جرم «نقض کپی رایت» بلکه «تسهیل نمودن نقض توسط سایرین و بدین ترتیب معاونت در جرم» محکوم شده‌اند. مباشرین جرم به‌این‌ترتیب، کاربران اینترنت هستند که با اشتراک فایل به دانلود آثار کپی‌رایت اقدام می‌کنند.
دفاع ارائه شده توسط وکلای متهمین که در رسانه‌ها به «دفاع کینگ کونگ» مشهور شده، آنست که متهمین تنها پیوندهایی به وب را برای مراجعین فراهم می‌آورند (کاری مشابه با موتورهای جستجو) و مطابق با تصویب‌نامه اتحادیه اروپا درباره تجارت الکترونیکی، ارائه‌کننده پیوند، مسوول محتوای آن پیوند نمی‌باشد؛ از طرفی برای تحقق معاونت، لازم است بین متهمین و کاربر (که شخصی حقیقی است که ممکن است خود را «کینگ کونگ» نامیده باشد و در هر کجای دنیا حتی «جنگل‌های کامبوج» ساکن باشد)، ارتباط مستقیم برقرار باشد، که در اینجا وجود ندارد.
متهمین در صدد درخواست تجدیدنظر از این رأی می‌باشند؛ اگرچه شرکت‌های صنعت فیلم و موسیقی از این رأی استقبال کرده و برآنند که این رأی، باور مردم را به اینکه نقض کپی‌رایت در اینترنت امری عادی است و صنعت فیلم و موسیقی باید با آن کنار بیاید، تغییر خواهد داد.
تکلمه:
اگرچه قوانین کپی‌رایت در ایران سالیان است که به روز نشده، لیکن کاربران اینترنت در استفاده از اشتراک فایل و انجام سایر اعمالی که به یقین، نقض کپی‌رایت است، هم‌اندازه کاربران دنیای غرب به‌روز و کارآمدند! راستی چند روز (حتی ساعت) طول می‌کشد که تازه‌ترین آثار معروف‌ترین هنرمندان را درست پس از انتشارشان در اینترنت بیابیم؛ با این تفاوت که این هنرمندان، حتی قانونی برای اثبات حق خود و مرجعی برای دادخواهی نمی یابند، چه رسد به آنکه موفق به آوردن رأی دادگاه شوند!!

الان به نظرم رسید که شاید مفهوم اشتراک فایل برای همه روشن نباشد و اینکه چرا این کار حتی در کشورهای با قوانین سفت و سخت هم از زیر مجازات و ممنوعیت قسر درمی‌رود!

دلیل این است که عمل اشتراک فایل به خودی خود، نقض کپی‌رایت نیست، بلکه نتیجه‌ای که از آن حاصل می‌شود، نقض آن است! این از عجایبی‌ست که تنها تکنولوژی دنیای امروز می‌تواند آن را پدید آورد! و توضیح هم ساده است: وقتی شما با تکنولوژی تورنت فایلی را دانلود می‌کنید، در واقع از همه کسانی که آن فایل را دارند و ممکن است تعداد آنها حتی به هزاران نفر هم برسد، درخواست می‌کنید که هریک، قسمتی کوچک (چند بیت) از آن فایل را با شما به اشتراک بگذارند. نتیجه آنکه هیچ‌کس مرتکب عمل ارائه تمام اثر در کلیت آن و یا دادن حتی قسمت اعظم آن به شما برای کپی‌کردن بدون مجوز نمی‌شود. شما با دانلود اثر، مباشر جرم نقض کپی‌رایت شده‌اید؛ ولی مساله آنست که تعداد افرادی که مثل شما از تکنولوژی تورنت استفاده می‌کنند، چنان زیاد است که نظام قضایی توانایی تعقیب و مجازات همه آنها را ندارد!! 

از طرفی خود افزار تورنت را هم نمی‌توان غیرقانونی و ممنوع اعلام کرد، چون یک روش کاملاً منطقی و غیرمجرمانه برای اشتراک فایل است. مثلاً فرض کنید من عکسی از رایانه شخصی‌ام را- که کپی‌رایت آن متعلق به خودم است، چون خودم آن عکس را گرفته‌ام!- می‌خواهم برای دوستم بفرستم و هر دو از تورنت استفاده می‌کنیم و پس من اثر متعلق به خودم را با رضایت کامل برای دیگری می‌فرستم. پس در خود افزار تورنت هم خصیصه بالذات قانون‌شکنی از نوع نقض کپی‌رایت وجود ندارد.

از همین‌روست که صنعت موسیقی و فیلم‌سازی در غرب به این فکر افتاده که فعلاً زندگی را به معاونان جرم سخت کند، تا سر موقع نوبت به مباشرین هم برسد!