Wednesday 20 July 2011

مختصری راجع به اجازه‌نامه‌ها و قراردادهای انتقال کپی‌رایت


سؤال بعدی که دریافت کرده‌ام از این قرار است:

آیا کپی‌رایت قیودی دارد یا هر چیزی‌ست که مالک در توافق‌نامه قید می‌کند؟ مثلاً آیا مالک می‌تواند قید کند که فقط یک نفر می‌تواند این محصول را داشته باشد و حق فروش و هدیه آن را ندارد؟

قبل از هر چیز در نظر داشته باشید که به جای مالک در حقوق مالکیت فکری بهتر است از عنوان «دارنده کپی‌رایت» یا همان صاحب حق استفاده کنید. توافق‌نامه هم در بحث ما معمولاً «اجازه‌نامه» (=لایسنس) خوانده می‌شود، البته مگر درصورتی که حرف از «انتقال» کپی‌رایت باشد که به هر دوی این قراردادها در این نوشته تا حدی مختصر البته خواهم پرداخت.

چنانکه در پست قبلی هم توضیح دادم، کپی‌رایت حق پدیدآورنده اثر است بر استفاده و انتفاع از اثرش، بدان معنا که اگر سایرین بخواهند از اثر او استفاده کنند، باید هزینه آن را (با خرید نسخه اصل اثر) به او بپردازند. همچنین اشاره‌ای کوتاه به استفاده‌های درجه دوم secondary uses شد که منظور هنگامی‌ست که پدیدآورنده دیگری بخواهد از اثر پدیدآورنده اول در خلق اثر جدیدش استفاده کند. در اکثر این مواقع لازم است که این پدیدآورنده دوم با اولی تماس گرفته و توافقی که شرایط استفاده را تعیین کند، حاصل کند. همچنین بسیاری از استفاده‌های دیگر از اثر هم ممکن است که صرف خرید یک نسخه اصل از اثر برای ادعای اینکه اجازه پدیدآورنده حاصل شده، کافی نیست و باید با وی بر سر جزئیات استفاده توافق شود. مثلاً اگر شما یک نسخه اصل یک آلبوم موسیقی را بخرید، مسلماً این برای شما کافیست تا بتوانید از سی‌دی استفاده کنید و حتی بتوانید آن را روی کامپیوتر خود یا حتی دوستانتان -تا حدی که از میزان «استفاده مجاز» فراتر نرود- منتقل کنید. ولی اگر شما تهیه‌کننده یک برنامه رادیویی باشید که بخواهید قطعه‌ای از آن آلبوم را در برنامه خود پخش کنید، این دیگر نیاز به توافق با دارنده کپی‌رایت آن آلبوم موسیقی دارد و دیگر اصل بودن نسخه آلبوم موسیقی که در دست شماست، کافی‌ نیست.

پس معلوم می‌شود که اگر معنی کپی‌رایت و انواع استفاده‌های ممکن از یک اثر را درک کنید و متوجه باشید که کدام استفاده با خرید نسخه اصل صحیح و مجاز است و کدام استفاده با خرید نسخه اصل کافی نیست بلکه باید وارد قراردادی با دارنده کپی رایت اثر بشوید، متوجه قیود کپی‌رایت هم خواهید شد. البته در ذهن هم داشته باشید که استفاده عموم مردم از یک اثر کپی‌رایت در اکثر قریب به اتفاق نظام‌های حقوقی با استثنائات استفاده مجاز و استفاده تحت اجازه‌نامه‌های اجباری می‌تواند محدود شود.

ورای این نکات، اگر برای نوعی از استفاده، فردی وارد قرارداد با دارنده کپی‌رایت شود، دارنده کپی‌رایت و طرف دیگر قرارداد -مانند هر قرارداد غیرمعین دیگر- تحت سلطه حقوق قراردادها خواهند بود؛ این یعنی تعیین شرایط مختلف -تا حدودی که با اصول پذیرفته شده نظام حقوقی ایران مثلاً در مورد نظم عمومی یا اخلاق حسنه، مغایرت نداشته باشد- کاملاً با طرفین قرارداد خواهد بود و به قول حقوقیون: المسلمون عند شروطهم. البته بد نیست که اشاره کنم که قراردادهای ناظر به کسب اجازه (دقیق‌تر است که این را «اذن» بنامیم) از دارنده کپی‌رایت، اکثراً شکل «اجازه‌نامه» (لایسنس License) را به خود می‌گیرند و این بدان معنی‌ست که کپی‌رایت کاملاً به طرف قرارداد منتقل نمی‌شود، بلکه تحت شرایطی -معمولاً پرداخت مبلغی که قابل چانه زدن است- اجازه استفاده خاصی از اثر را می‌یابد -نحوه و جزئیات استفاده هرچه دقیق‌تر در قرارداد معنی شود بهتر است و احتمال بروز اختلافات آینده را می‌کاهد. دقت کنید که اجازه‌نامه با قرارداد انتقال کپی‌رایت متفاوت است. در اجازه‌نامه، طرف قرارداد، اذن انجام کاری را می‌یابد که در صورت نبود اجازه‌نامه، انجام آن کار غیرقانونی می‌بود. این به خودی‌خود یعنی اولاً طرف قرارداد تنها کسی‌ست که اجازه استفاده از اثر را می‌یابد و نه هیچ‌کس دیگر؛ از طرف دیگر باید به تفاوت «ایجاد حق» و «اعطای اذن» توجه کرد. وقتی حقی برای شما ایجاد شود، با فوت شما آن حق -اگر حق مالی باشد- به وراث شما انتقال می‌یابد و نیز شما می‌توانید آن حق ایجاد شده برای خود را به دیگران منتقل سازید. لیکن اذن چیزی‌ست که تنها شما از آن بهره‌مندید و چیزی «ایجاد» نشده است که بخواهید آن را به دیگری منتقل کنید یا بعد از مرگتان باقی بماند تا به وراث برسد. از طرفی، اذن از جانب اذن‌دهنده قابل بازپس‌گیری‌ست، البته قابل فرض است که طرفین یک اجازه‌نامه معمولاً بر سر اینکه اذن اعطاشده تا چه مدت باقی بماند و قابل تمدید باشد یا خیر و نیز قابل بازپس‌گیری هم نباشد (مگر مثلاً در صورت پرداخت جریمه‌ای از جانب کسی که اذن را پس می‌گیرد)- این‌ها تمام جزئیات قرارداد را تشکیل می‌دهد- قاعدتاً موادی را اختصاص داده و موافقت می‌نمایند.

صورت دیگر قابل تصور از قرارداد با موضوعیت کپی‌رایت، قرارداد مبنی بر انتقال کپی‌رایت یک اثر است. در این زمینه باید به دو نوع انتفاع پدیدآورنده یک اثر از اثر خود تحت قوانین کپی‌رایت توجه کنیم:  

کپی‌رایت برای پدیدآورنده خود موجد دو گونه حقوق است: ۱. حقوق اقتصادی economic rights (در ترجمه‌ها و متون فارسی از آن به «حقوق مادّی» هم تعبیر شده) یعنی استفاده مالی از اثر که تمام موارد بالا در مورد انواع استفاده‌ها و لزوم توافق راجع بدان شامل این‌گونه حق می‌شود. ۲. حقوق اخلاقی moral rights (که از آن به حقوق معنوی هم تعبیر شده) ناظر است به حق پدیدآورنده اثر به ذکر نام وی به هنگام استفاده دیگران از اثرش و یا حق وی به اینکه افراد، تمامیت اثر وی را محترم شمارند و بدان خدشه وارد نکنند. مثل آنکه مقاله نوشته شده وی را تکه‌تکه و چنانکه منظور نویسنده آن را نقض کند، از وی نقل نکنند و یا سایر استفاده‌های ضربه‌زننده به اثر.

دقت کنید که قرارداد مبتنی بر انتقال کپی‌رایت تنها می‌تواند نوع اول حقوق پدیدآورنده اثر یا دارنده کپی‌رایت (حقوق اقتصادی) را منتقل سازد و حقوق اخلاقی همیشه متعلق به پدیدآورنده و حتی پس از مرگ وی متعلق به وراث وی باقی خواهد ماند.

جی‌کی رولینگ حقوق خود را در خصوص فیلم‌سازی مجموعه
۷ قسمتی هری‌پاتر به شرکت برادران وارنر منتقل نمود.
در اینگونه قراردادها هم معمولاً دارنده کپی‌رایت بخشی از کپی‌رایت خود را منتقل می‌کند؛ مثلاً جی‌کی‌ رولینگ پیش از ساخته شدن اولین قسمت فیلم هری‌پاتر حق خود را -صد البته به بهایی بالا که مبلغ دقیق را به خاطر نمی‌آورم- به شرکت فیلم‌سازی برادران وارنر منتقل کرد. این یعنی خود جی‌کی رولینگ دیگر نمی‌تواند با شرکت فیلم‌سازی دیگری درباره ۷ کتاب اصلی هری پاتر وارد قرارداد شود، زیرا حق خود را در خصوص فیلم‌سازی این مجموعه داستان قبلاً منتقل کرده است. حال این با شرکت برادران وارنر است که اگر بخواهند حق فیلم‌سازی این مجموعه داستان را به دیگری منتقل سازند زیرا دارنده کپی‌رایت فیلم‌سازی این مجموعه، آنها هستند. به عبارتی کپی‌رایت در یک اثر یک حق مالی‌ست که قابل دادوستد می‌باشد و وقتی منتقل شد -مگر به سبب عللی چون فسخ یا اقاله قرارداد- دیگر قابل بازیابی توسط دارنده قبلی کپی‌رایت نمی‌باشد. این البته تنها حق فیلم‌سازی را در بر گرفته و خانم رولینگ همچنان حق دریافت درصد مورد توافق با ناشرانش را از باب فروش کتاب‌هایش داراست.

مایلم اشاره کنم کل این نوشته به قصد روشن کردن کلّی بحث که در سؤال مطرح شده بود، است وگرنه جزئیات بسیاری درباره مسائلی چون اذن و اشکال مختلف ممکن از عقود معین در نظام حقوقی ایران که قراردادهای مربوط به کپی‌رایت می‌توانند در قالب آن مطرح شوند و غیره به صورت آکادمیک حقوقی مطرح نشد و تنها، قصد، پاسخ مختصر سؤال برای خواننده غیرحقوقدان بود؛ تمام این نکات البته مطالبی‌ست که در حقوق ایران بسیار جای بحث دارد و هنوز چندان بدان توجه نشده است.

Tuesday 12 July 2011

کپی‌رایت چیست؟


از یکی از خوانندگان این وبلاگ چند سؤال درباره کپی‌رایت دریافت کردم. قصد دارم در این پست و چند نوشته بعدی به این سوالات تا حد ممکن و خلاصه پاسخ دهم.

سوال اولی که دریافت کردم سوالی مختصر است که البته جواب آن به اختصار خودش نمی‌تواند باشد!: 

تعریف کپی‌رایت چیست؟

کپی‌رایت حقی‌ست که پدیدآورنده یک اثر هنری یا ادبی بر روی اثر خود دارد. یک نوع مالکیت است که آثار آن کمی با مالکیت ما بر اشیاء مادی متفاوت است.

فرض کنید شما مالک خانه‌ای هستید. این مالکیت اثرات خاص خود را دارد. مثلاً به شما حق انحصاری استفاده از مالتان را می‌دهد. و این خود بدان معنی‌ست که شما می‌توانید دیگران را از استفاده ازخانه‌تان منع کنید. این حق استفاده همچنین بدین معنی‌ست که می‌توانید آن را از بین ببرید. البته استفاده هر مالکی از مال خود با قاعده‌ای به نام «لاضرر» محدود می‌شود. یعنی اگر بخواهید از مال خود چنان استفاده‌ای ببرید که منجر به ضرر دیگری بشود، این استفاده دیگر مجاز نیست.

حال فرض کنید شما نویسنده یک کتاب داستانید. این کتاب «مال» شماست و می‌توانید هرگونه که خواستید از آن استفاده کنید. این استفاده اما نمی‌تواند تنها این باشد که کتابتان را در کتابخانه بگذارید و هر از گاه مطالعه کنید. انواع استفاده از چنین مالی به همین دلیل بسیار متنوع می‌شود. می‌توانید با ناشر قرارداد ببندید تا کتابتان منتشر شود. در این‌گونه قراردادها وضع کپی‌رایت تا حد زیادی بررسی و مورد تصمیم قرار داده می‌شود حتی اگر تحت عنوان کپی‌رایت نباشد. اگر بخواهید کپی‌رایت را برای خود نگاه دارید معمولاً ناشر از شما خواهد خواست که تعهد کنید برای چاپ کتاب به صورت موازی سراغ ناشر دیگری نروید و... . می‌توانید با یک شرکت فیلم‌سازی قرارداد ببندید و حق ساخت فیلم از کتاب خود را به او منتقل کنید. بحث حق فروش دوباره هم می‌تواند مطرح شود و سایر حقوق که همه برخاسته از تنوع انواع «استفاده» دارنده کپی‌رایت از حقش در مقایسه با استفاده مالک یک شیء مادی از مالش است.

از طرفی وقتی تصمیم به انتشار اثر خود گرفتید، بحث استفاده سایر افراد از اثر شما که یک اثر کپی‌رایت است، مطرح می‌شود.  

منظور از اثر کپی‌رایت a copyright work- a copyrighted work اثری‌ست که کپی‌رایت آن هنوز منقضی نشده است. مدت کپی‌رایت در کشورهای مختلف متفاوت است. کشورهای عضو پیمان برن متعهدند که حداقل دوره حمایت ۵۰ ساله را در قوانین خود مقرر دارند. این مدت در انگلستان ۷۰ سال و در آمریکا ۱۲۰ سال پس از فوت دارنده کپی‌رایت است

اما آیا سایر افراد چه استفاده‌ای می‌توانند از اثر کپی‌رایت شما (مثال ما کتاب بود) ببرند؟ اولین و شایع‌ترین استفاده مسلماً خواندن آن کتاب است. برای این‌کار افراد باید از یک اثر اصل original استفاده کنند. می‌توانند کتاب را بخرند یا از کتابخانه امانت بگیرند. اگر کل کتاب را کپی‌ کنند چه می‌شود؟ خوب کار زیاد جالبی نیست ولی در این موارد بحث استثنائات کپی‌رایت که دو شکل «استفاده مجاز» یا «اجازه‌نامه (لایسنس)های اجباری» انواعی از آن است، می‌تواند مطرح شود. اجازه دهید از کنار این البته بگذریم چون بسیار بحث مفصلی‌ست!

افراد می‌توانند انواع دیگری از استفاده از اثر شما بنمایند. می‌توانند در یک برنامه رادیویی قسمت‌ها یا حتی کل کتاب شما را روخوانی‌ کنند. ممکن است یک نویسنده در کتاب خود از قسمت‌هایی از نوشته شما استفاده کند (دقت کنید استفاده در این مثال خاص متفاوت است از استناد کردن به کتاب شما که نیاز به کسب اجازه ندارد). این‌ها مواردی‌ست که این افراد باید اجازه شما را برای استفاده خود کسب کنند. و البته این اجازه به معنای توافقی‌ست که او با شما حاصل می‌کند که با پرداخت مبلغی به شما حق استفاده از اثر شما را متناسب با نحوه استفاده‌ای که برنامه‌اش را دارد، کسب کند.


برای داشتن تصویر بهتری از اینکه کپی‌رایت چسیت، بد نیست که به مختصری از تاریخچه پیدایش کپی‌رایت هم اشاره کنم. اولین قانون کپی‌رایت در سال ۱۷۰۹ در انگلستان به امضای «ملکه آن» Queen Ann رسید. آیا چه ملکه فرهنگ‌پرور و هنردوستی؟ خیر! فکر نمی‌کنم حرفی از حمایت و پرورش فرهنگ و هنر در آن زمان به شکل امروزی آن بوده یا حداقل با این قانون ملکه آن عزیز نگرانی خاصی را برطرف کرده باشد! داستان این بود که بعد از پیدایش و گسترش صنعت چاپ، ناشران انگلیسی متوجه شدند که کتاب‌های پرفروش آن‌ها (در مقیاس آن دوره البته در نظر بگیرید!) توسط ناشرین خارجی هم چاپ شده و وارد کشور می‌شود و اگر قیمت آن‌ها رقابتی باشد، بدان معناست که کتاب‌های آنان را کسی نمی‌خرد. این ناشرین از ملکه آن تقاضا کردند که در ازای دریافت درصدی از پول فروش کتاب (می‌بینید؟ خود ملکه آن مستقیماً ذی‌نفع شده است!!)، قانونی را ایجاد کند که ناشری که اولین‌بار کتابی را چاپ می‌کند حق فروش نسخه‌های آن را داشته باشد، حقی مالی که حتی بتواند بر سر آن مذاکره کند و به دیگری انتقال دهد. این حق بر «نسخه» -copy- های یک کتاب از همان زمان به copy-right معروف شد.البته اگر خواستید به این تاریخچه استناد کنید لطفاً فراموش نکنید که قانون ۱۷۰۹ ملکه آن سالیان طولانی‌ست که منسوخ شده و حقوق کپی رایت از آن زمان تا کنون بسیار زیاد متحول شده و در انگلستان دیگر ناشری به ملکه این کشور درصدی نمی‌دهد!

نکته دیگر که به بحث تاریخچه کپی‌رایت ربط پیدا می‌کند اینکه کپی‌رایت برخلاف مباحث متعددی در حقوق، یک حق «فطری» نیست. مثلاً قانون بر اینکه کشتن آدم‌ها مجاز نیست و جرم است، یا همچنین در مورد مجاز نبودن دزدی، به نحوی «فطری» می‌نماید. منظور اینکه حتی در دوران‌هایی که جوامع انسانی نظام‌های حقوقی پیشرفته و مفصل امروزی و یا قوانین منسجم که بتوان به آن استناد کرد، نداشته‌اند، باز هم کشتن آدم‌ها یا دزدی اموال دیگران نکوهیده و جرم -البته جرم به معنای غیردقیق- شمرده می‌شده است. گویی چیزی بوده که از فطرت ما آدم‌ها برمی‌خیزد. کپی رایت اما حقی فطری نیست. در تاریخچه مختصری که گفتم هم دیدید ملکه آن نفع مادی داشت که قانع شد چنین قانونی را ایجاد کند و این یعنی جامعه به خودی خود و از ابتدا نیاز به داشتن این حق را -مخصوصاً به شکل پیچیده امروزی آن- احساس نمی‌کرده است. البته منظور این نیست که چون فطری نیست پس جامعه هم بدان نیاز ندارد. این حرف غلطی‌ست. می‌توانید مساله مالیات را هم عیناً از این دید بررسی کنید: فطری نیست ولی بسیار لازم است و بدون آن حتی اصولاً یک جامعه شهری امروزی قابل تصور نیست. نتیجه‌ای هم که از بحث فطری نبودن کپی‌رایت می‌توان گرفت خصوصیت دیگر این حق است که باید در تعریف آن در نظر داشته باشید: اینکه کپی‌رایت چه حقوقی را به دارنده خود می‌دهد، چطور و با چه چیزی ممکن است محدود شود و جزئیات دیگر باید در قانون یک کشور معنی شود. این یعنی کپی‌رایت من ایرانی حقی قاعدتاً بسیار متفاوت از آنچه دارنده مثلاً انگلیسی کپی‌رایت بر اثرش دارد، به من می دهد.

پس به طور خلاصه: کپی‌رایت حقی‌ست که پدیدآورنده یک اثر هنری یا ادبی بر اثر خود دارد. به موجب این حق، دارنده کپی‌رایت می‌تواند در ازای اعطای اجازه به دیگران برای استفاده از اثرش پرداخت مبلغی را بخواهد. جزئیات این حق و اینکه این حق موجد چه منافع اقتصادی و غیراقتصادی است را قانون هر کشور تعیین می‌کند و امکان ورود استثناء به این حق -یعنی مواردی که افراد این حق را رعایت نکنند و باز هم حق دارنده کپی‌رایت نقض نشود- وجود دارد و به تفصیل باید توسط قانون یک کشور تعیین و تعریف شود.