مدتیست در اینترنت به دنبال هرآنچه که مربوط به کپیرایت در معماری میشود، افتادهام. این مقولهایست که در یک سال فوقلیسانس هیچکاری دربارهاش نکردیم و هیچچیز دربارهاش نخواندیم و اکنون همچون یک موضوع به شدت تازه و وسوسهانگیز برق در چشمهایم میاندازد! در کمال تعجب من (البته گفتم که هیچ مطالعهای در این باب نداشتهام!) فهمیدم به موجب حمایت کپیرایت از یک اثر معماری، تنها ساخت یک اثر کاملاً شبیه به آن نیست که محدود میشود -اگرچه در همین هم بحث است- بلکه مسائلی همچون گرفتن عکس یا تصویرسازی از بنا -که در صورت تجاری بودن عکس یا تصویر نیاز به کسب اجازه از پدیدآورنده اثر معماری دارد- و یا محدودیت در امکان نوسازی و تعمیرات بنا و وارد کردن تغییرات در شکل و نقشه اولیه هم مطرح است و بسیاری دیگر. که خود همگی بسیار هیجانانگیز مینماید. به نظر میرسد از پتانسیل چنین قوانینی میتوان حتی در بحث حمایت از میراث فرهنگی هم استفاده کرد؛ اگرچه اجازه دهید وارد بحث نشوم که خود هنوز چندان در جزئیات مسلط نیستم!
غرض اما از شروع این بحث این خبر بود که در حین کنکاش در اینترنت اینبار با واژگان کلیدی فارسی -چون اکثر مطالب در این زمینه به زبانهای غیرفارسی هستند- بدان برخوردم که بحث نبود قانون کپیرایت را در ساختمانسازی مطرح کرده است. اینطور که پیداست مجری یک طرح ساختمانسازی دست به خلاقیتهایی در ساخت قطعات پیشساخته مورد استفاده در ساختمان زده و این طرحها -چنانکه البته برای هیچیک از ما دیگر غافلگیرکننده نیست!- مورد الگوبرداری و استفاده بدون اجازه از خالق آن سازهها قرار گرفته است. در خبر، شکوه این مدیر شرکت ساختمانی را داریم که نیاز به قانون کپیرایت است تا این اتفاقات نیفتد.
در بررسی این نظر دو مساله را باید مورد توجه قرار داد:
۱. آیا نبود قانون کپیرایت باید سبب شود که دست بر دست بگذاریم که محصول خلاقیتها و ابتکاراتمان مورد کپیبرداری بدون اجازه قرار گیرد؟ آیا برای حمایت از آنها هیچ راه جایگزینی نیست یا نمیتواند ابتکار زده شود؟ و ۲. آیا حتی در کشورهایی که قوانین کپیرایت حتی قوی دارند، حمایت از هرگونه خلاقیتی با ابزار کپیرایت صورت میگیرد؟
برای حمایت از خلاقیتها ابزارهای مختلفی داریم که همگی زیر عنوان مالکیت فکری بحث میشوند. کپیرایت تنها یکی از آنهاست. از جزئیات سازههای مورد اشاره در خبر چیزی گفته نشده ولی در همین کلیّت هم میتوان تصور کرد که حمایت از آنها میتواند بسته به مورد با استفاده از حمایت قانون از طرحهای صنعتی یا با ثبت آن به عنوان اختراع یا حتی به عنوان علامت تجاری ممکن شود. اگر هیچیک از اینها مورد پسند پدیدآورنده نباشد -خصوصاً با توجه به مقیّد بودن این حمایتها به دورههای زمانی ۱۰ یا ۲۰ ساله و نه بیشتر- وی حتی میتواند از طریق بستن قراردادهای حفظ اسرار تجاری از لو رفتن ایدههای خلاقانه خود پیشگیری کند. درواقع در عمل، چنین طرحهایی از طریق آمیزهای از این روشها مورد حمایت قرار میگیرند، به نحوی که با استفاده از تمام این ابزارها، هر یک از جنبهای از اثر حمایت میکنند. جنبه تکنیکی آن با ثبت به عنوان اختراع، ظاهر آن با ثبت به عنوان علامت تجاری و نقشه توضیحی چگونگی ساخت هم میتواند تحت عنوان طرح صنعتی مورد حمایت قرار گیرد. کپیرایت ابزار این رشته حقوق است تنها برای حمایت از جنبههای هنری یک آفرینه و میتوان گفت که این جنبه هم در سازه مطرح در خبر، حتی اگر اصولاً موجود باشد، جنبه غالب اثر نیست.
رشته مالکیت فکری را میتوان به یک جعبه ابزار تشبیه کرد که آن را باز میکنید و به فراخور نیاز از ابزارهای مختلف موجود در آن استفاده میکنید. استفاده از یکی به معنی غیرممکن ساختن استفاده از دیگری نیست و میتوان از همه آنها در آن واحد استفاده کرد -اگرچه این در بررسی مورد به مورد پروندهها میتواند استثنائاتی هم داشته باشد. مهم آنست که نپنداریم حمایت را تنها با استفاده از یک ابزار میتوان و باید فراهم آورد. این خصوصاً برای ما در ایران مهم است که کلاً از ابزار کپیرایت محرومیم و این محرومیت باید با خلاقیت در استفاده از سایر ابزارها جبران گردد و جنبه مثبت داستان ما هم آنست که سایر ابزار با قوانین نسبتاً جدید و قابل بهرهبرداری در نظام حقوقی ما فراهم شده است.
آنچه اما نبودش حتی بیشتر از نبود قانون کپیرایت در ایران در چشم میآید روحیه پیشبینی واقعه قبل از رخداد و مسوولیتپذیری درباره آفریدههایمان است. این واضح است که آثار خلاقانه در ایران به سهلترین روش و در کوتاهترین زمان کپی میشوند، پس نیاز است که این روحیه تقویت شود که قبل از تولید انبوه و تجاری و چه بسا حتی قبل از رونمایی آثار به عموم حتی در مکانی مانند یک نمایشگاه صنعتی، فکری به حال احتمال کپیبرداری بدون اجازه آنها بکنیم. در همه جای دنیا پدیدآورندگان آثار خلاقانه با آگاهی از پتانسیل مالی موجود در کوچکترین خلاقیتهای خود، در اولین قدم پس از خلق اثر، به مشاوره با وکیلی متخصص در این امور پرداخته و بهترین راه یا راههای حمایت از اثر خود را بررسی کرده و عملی مینمایند. چرا ما در ایران انتظار داریم مردم خود خوب باشند و کپی نکنند یا حکومت همچون قیّمی به محافظت از ما بپردازد و خود قبل از کپیشدن و دزدیدهشدن خلاقیتها چارهای برای پیشگیری از این وضع نمیاندیشیم؟