مطلب زیر را فکر میکنم حدود یک سال و اندی پیش، زمانی که آلبوم جدید محمدرضا شجریان منتشر شده بود برای روزنامه شرق نوشتم. با وجود پیگیریهای من هنوز نمیدانم این نوشته به نظر آنها چندان شایسته انتشار نبود و یا اینکه اصولاً نوبت به خواندن آن و تصمیمگیری راجع به آن نرسید. این وبلاگ اکنون جای خوبیست که این مطلب را بالاخره منتشر کنم.
چگونه در فقدان قوانین حمایتی مناسب، خریداران را تشویق به خرید نسخه اصل آثار نمود؟
انتشار آلبوم جدید محمدرضا شجریان به همراه گروه شهناز با نام «رندان مست» با توجه به تمام حواشی قبل و بعد از انتشار این آلبوم (از جمله درخواست شجریان از صداوسیما مبنی بر لزوم رعایت حقوق وی و داستان دعای ربّنا و سپس استقبال مردم از آلبوم جدید ایشان)، بهانهای برای این نوشتار شد.
شخصاً از شنیدن آثار ارائه شده در این آلبوم لذت بردم، ولی نوبت که به جلد سی دی (یا بروشور، یا دفترچه، هرچه که اسمش رابگذارید) رسید، کمی ناامید شدم: تنها دو برگ حاوی متن اشعار، اطلاعات مختصری درباره گروه، عکس استاد به صورت سیاه و سفید بر روی جلد و عکسی از دور و گنگ از اعضاء گروه در حال اجراء کنسرت و به طور کلی تصویرسازی و طراحی جلد به زحمت دو ستاره (از پنج ستاره). بر آن شدم که نقدگونهای بر این مسأله بنویسم.
البته این نقد نه بر کار موسیقی است که این، بر عهده متخصّصان موسیقی ایرانی است، بلکه نقدیست بر کیفیت محصول نهایی ارائه شده، و سپس نقبی از آن به رویه موجود نشر آثار موسیقی به طور کلی در ایران و تلنگری به تأثیر آن در «فرهنگ» ایرانیان در خرید نسخه اصل و از این طریق، حمایت و رعایت حقوق هنرمندان.
آنچه مرا واداشت تا دست بر آلبوم جدید استاد شجریان بگذارم، اما، خصوصاً این نکته است که وی از جمله پرآوازهترین هنرمندان معاصر ایران است و نقد بر کار ایشان به طریق اولی قابل تعمیم به کار سایر هنرمندان نیز خواهد بود؛ از طرفی آثار ایشان با وجود آنکه همیشه جای ثابتی در میان پرفروشترینها داشته است، لیکن هیچگاه از آفت نشر غیرقانونی نیز در امان نمانده است. خود ایشان در مصاحبهای بیان داشت که اگرچه متوسط تیراژ سی دیهای ایشان صدهزار است، اما نسخههای موجود در میان مردم به دو میلیون هم میرسد. این در حالی است که قیمت نسخه اصل در بازار ایران کاملاً مناسب و معقول مینماید. پس سوال این است که چرا با تمام این احوال، نرخ خرید نسخههای غیر اصل همچنان به طرز فاحشی بالاتر از نسخههای اصل است.
شاید اولین پاسخ، قوانین ضعیف و تا حدّی باستانی (!) برای حمایت از حقوق هنرمندان در ایران باشد که اکنون روشنتر از آفتاب است که پاسخ نیاز هنرمندان را در حمایت قانونی از خود نمیدهد (تنها قانون موجود، مصوب سال ۱۳۴۸ است و این در حالی است که قوانین مربوط به حمایت از آثار خلاقانه با توجه به پیشرفت سریع تکنولوژی، در بیشتر کشورهای دنیا حداقل هر ده سال یکبار به روز میشوند!). در این مقال اما من به دنبال ایراد از این قانون نیستم و بیشتر برآنم تا رویه موجود بازار موسیقی ایران را به نقد بگیرم و منظورم از این رویه، خیلی ساده، ظاهر محصول ارائه شده به بازار است و بیمیلی هنرمندان به اینکه با مخاطبین خود به مثابه مشتریانی که باید نظرشان جلب شود برخورد کنند.
البته میتوان گفت که اهمیت یک اثر موسیقی نه در زیبایی جلد سی دی آن بلکه در کیفیت آهنگسازی، اجرا و ضبط اثر است. این سخنی است متین؛ لیکن وقتی پای به تشویق خریداران به نسخه اصل میرسد، صحبت از «اهمیت اثر موسیقی» نیست؛ بلکه مسأله آن است که دست اندرکاران تهیه آن محصول موسیقی، بتوانند به خریدار «دلیل» کافی و به عبارتی «مشوّق»هایی دهند که به جای روی آوردن به نسخههای غیرقانونی، نسخه اصل را ارجحیت دهد. ممکن است بگوئید نسخه غیرقانونی در اکثر قریب به اتفاق موارد، دارای کیفیتی پایین است و همین، مشوّقیست برای خرید نسخه اصل؛ پاسخ آنست که اگرچه کیفیت بهتر نسخه اصل، عاملی «لازم» در تشویق خریدار است، لیکن دنیای امروز ثابت کرده است که دیگر عامل «کافی» نمیباشد.
نکته دیگری که به ذهن میرسد، انتظار هنرمندان از خریداران برای احترام به اخلاق و فرهنگ صحیح هنر و هنردوستی است؛ و خصوصاً ارادت مردم به هنرمندان، نکته ایست کهگاه به این انتظار میافزاید. حقیقت آنست که در جوامع مدرن و پیچیده امروزی، متأسفانه، نه تنها غیر ممکن، بلکه شاید حتی سادهلوحانه است که رعایت حق را کاملاً به امید اخلاقگرا بودن مردم واگذار کرد. از طرفی، جامعه، پویا و رو بهجلوست و اگرچه مدتیست که قانونگذار ایرانی در حمایت از هنرمندان، از سرعت پویش جامعه به شدت عقب افتاده است، لیکن این کمبود نیز نباید منجر بدان شود که هنرمندان دست روی دست بگذارند و به تماشای تضییع حقوق خود بنشینند و به اظهار تأسفی بسنده کنند.
از راهکارهایی که برای تشویق به خرید نسخه اصل در چنین وضعیتی به نظر میرسد، توجّه به «بازار» موسیقی به مثابه بازاری همچون بازارهای دیگر است. اینجا رقابت بین یک هنرمند با هنرمند دیگر نیست (و یا حداقل منحصر بدان نیست)، بلکه صحبت از رقابت هنرمند (نسخه اصل) با خود (نسخه غیرقانونی) است! و اینجاست که ظاهر نسخه اصل میتواند به کار آید. در این رابطه، رویه بازار (market) موسیقی در بیشتر کشورهای دنیا، ارائه کار هنری در ظاهری جذاب است تا بدانجا که نشر غیرقانونی آن اثر را با همان ظاهر جذاب و با کیفیت، خالی از استفاده مالی کند. قسمتی از این جذابیت، عکس و یا تصویرسازیهای حرفهای از تک تک هنرمندان گروه و یا عضو اصلی آن و یا حتی موضوعات دیگر است. دفترچه همراه و خصوصاً طرح برگ روی جلد، نقشی اساسی در کیفیت نهایی کار ارئه شده دارد و عموماً انجام آن به عکاس و یا تصویرسازی حرفهای سپرده میشود (به جنبه کار تخصصی و اشتغال زایی این نکته نیز توجه کنید) و کلاً تلاش بر آن است که ارائه یک اثر موسیقی بدین ترتیب چنان خاص گردد که جدای از بحث کیفیت کار موسیقی، نقشی مستقل در جذب خریدار برای خرید نسخه اصل به حساب آید. با وجود کیفیت بالای این ضمیمهها، نشر غیرقانونی اثر از همراهی چنان ضمیمههایی عاجز میماند و در عمل حتی برخی از خریداران، با وجود دسترسی داشتن به نسخه غیرقانونی (امروزه عموماً از طریق دانلود و یا اشتراک فایل در اینترنت)، باز هم مایل به داشتن نسخهای اصل از کار ارائه شده میباشند.
کیفیت نهایی محصول ارائه شده خصوصاً آنجا اهمیت مییابد که داشتن نسخهای اصل از اثر به هر دلیل ارزشی بیش از صرف داشتن دسترسی به اثر موسیقی با کیفیت اوریجینال داراست (مثلاً فرض کنید داشتن یک صفحه گرامافون اصل از تیراژ اول آلبوم خیابان ابی (Abbey Road) بیتلها در مجموعهای شخصی؛ و یا در ایران، همین اخیر، آلبوم رندان مست استاد شجریان با توجه به داستانهای پیش آمده در ماههای اخیر و دوچندان شدن محبوبیت ایشان که البته قبلاً هم کم نبود، که در استقبال از آلبوم جدید ایشان تا حدی رخ نمود؛ و سایر مثالها که اندک نیستند). عکس روی جلد آلبوم «خیابان ابی Abbey Road» بیتلها بعدها چنان معروف شد، که این خیابان را در لندن به یک جاذبه توریستی تبدیل کرد. چندی پیش چهلمین سالگرد گرفته شدن این عکس در لندن جشن گرفته شد.
در نقد این راهکار میتوان گفت که ظاهر جذاب محصول به معنی هزینه نهایی بالاتر و در نتیجه افزوده شدن به قیمت نهایی کالاست. پر واضح است که جذابتر کردن محصول به هزینه هنرمند نخواهد بود و افزایش قیمت نهایی کالا اجتناب ناپذیر است؛ اما همچنان که در بالا آمد، لازم است که بازار موسیقی همچون سایر بازارها انگاشته شود و جنبه هنری آن نباید ما را از جنبه تجاری باز دارد و این به معنی لزوم به کارگیری «خلاقیت» است در سیاستهای موثر بر تصمیم گیری درباره چگونگی ارائه نهایی محصول: به عنوان مثال یک راه میتواند آن باشد که تعدادی از محصولات با ظاهر جذاب و با کیفیت و البته قیمت بالاتر ارائه شود و تعدادی با ضمیمههایی کمتر و کیفیتی معمولی و قیمتی پایینتر (درست مانند آنچه در بازار کتاب وجود دارد: یک کتاب با صحافیهای گوناگون و قیمتها و البته کارکردهای متفاوت). بدین ترتیب محصول نهایی میتواند کارکردی تازه نیز در جلب نظر آن دسته از خریدارانی بیابد که به دنبال خرید هدیهای با قیمتی معقولند و تا کنون به محصولات موسیقی تولید داخل با توجه به قیمت نسبتاً ارزان آنها توجه چندانی نشان نمیدادند.
در کل، به نظر میرسد برای حمایت موثر از هنرمندان به عوامل گوناگونی نیاز است و در کنار نیاز به قانون موثر، به روز و قابل اجرا و فرهنگ مردم (که شخصاً اعتقاد دارم بدون وجود قانون موثر، صحبت از این مؤلفه، بیهوده است)، خود هنرمند و جامعه هنری نیز دارای نقشی غیرقابل انکارند. نقش ایشان از طرفی ایجاد مشوقهایی برای خرید نسخه اصل آثار خود است که تا حدودی بررسی شد، و از طرف دیگر باید به لزوم اصرار هنرمندان بر احقاق حقوق خود از طرق اجتماعی و حقوقی اشاره کرد که چگونگی انجام این مهم در نظامی حقوقی که فاقد حمایت مؤثر از هنرمند است، خود بحثی ست که انشاءا.. در مقالی دیگر بدان میپردازم.
چگونه در فقدان قوانین حمایتی مناسب، خریداران را تشویق به خرید نسخه اصل آثار نمود؟
انتشار آلبوم جدید محمدرضا شجریان به همراه گروه شهناز با نام «رندان مست» با توجه به تمام حواشی قبل و بعد از انتشار این آلبوم (از جمله درخواست شجریان از صداوسیما مبنی بر لزوم رعایت حقوق وی و داستان دعای ربّنا و سپس استقبال مردم از آلبوم جدید ایشان)، بهانهای برای این نوشتار شد.
شخصاً از شنیدن آثار ارائه شده در این آلبوم لذت بردم، ولی نوبت که به جلد سی دی (یا بروشور، یا دفترچه، هرچه که اسمش رابگذارید) رسید، کمی ناامید شدم: تنها دو برگ حاوی متن اشعار، اطلاعات مختصری درباره گروه، عکس استاد به صورت سیاه و سفید بر روی جلد و عکسی از دور و گنگ از اعضاء گروه در حال اجراء کنسرت و به طور کلی تصویرسازی و طراحی جلد به زحمت دو ستاره (از پنج ستاره). بر آن شدم که نقدگونهای بر این مسأله بنویسم.
البته این نقد نه بر کار موسیقی است که این، بر عهده متخصّصان موسیقی ایرانی است، بلکه نقدیست بر کیفیت محصول نهایی ارائه شده، و سپس نقبی از آن به رویه موجود نشر آثار موسیقی به طور کلی در ایران و تلنگری به تأثیر آن در «فرهنگ» ایرانیان در خرید نسخه اصل و از این طریق، حمایت و رعایت حقوق هنرمندان.
آنچه مرا واداشت تا دست بر آلبوم جدید استاد شجریان بگذارم، اما، خصوصاً این نکته است که وی از جمله پرآوازهترین هنرمندان معاصر ایران است و نقد بر کار ایشان به طریق اولی قابل تعمیم به کار سایر هنرمندان نیز خواهد بود؛ از طرفی آثار ایشان با وجود آنکه همیشه جای ثابتی در میان پرفروشترینها داشته است، لیکن هیچگاه از آفت نشر غیرقانونی نیز در امان نمانده است. خود ایشان در مصاحبهای بیان داشت که اگرچه متوسط تیراژ سی دیهای ایشان صدهزار است، اما نسخههای موجود در میان مردم به دو میلیون هم میرسد. این در حالی است که قیمت نسخه اصل در بازار ایران کاملاً مناسب و معقول مینماید. پس سوال این است که چرا با تمام این احوال، نرخ خرید نسخههای غیر اصل همچنان به طرز فاحشی بالاتر از نسخههای اصل است.
شاید اولین پاسخ، قوانین ضعیف و تا حدّی باستانی (!) برای حمایت از حقوق هنرمندان در ایران باشد که اکنون روشنتر از آفتاب است که پاسخ نیاز هنرمندان را در حمایت قانونی از خود نمیدهد (تنها قانون موجود، مصوب سال ۱۳۴۸ است و این در حالی است که قوانین مربوط به حمایت از آثار خلاقانه با توجه به پیشرفت سریع تکنولوژی، در بیشتر کشورهای دنیا حداقل هر ده سال یکبار به روز میشوند!). در این مقال اما من به دنبال ایراد از این قانون نیستم و بیشتر برآنم تا رویه موجود بازار موسیقی ایران را به نقد بگیرم و منظورم از این رویه، خیلی ساده، ظاهر محصول ارائه شده به بازار است و بیمیلی هنرمندان به اینکه با مخاطبین خود به مثابه مشتریانی که باید نظرشان جلب شود برخورد کنند.
البته میتوان گفت که اهمیت یک اثر موسیقی نه در زیبایی جلد سی دی آن بلکه در کیفیت آهنگسازی، اجرا و ضبط اثر است. این سخنی است متین؛ لیکن وقتی پای به تشویق خریداران به نسخه اصل میرسد، صحبت از «اهمیت اثر موسیقی» نیست؛ بلکه مسأله آن است که دست اندرکاران تهیه آن محصول موسیقی، بتوانند به خریدار «دلیل» کافی و به عبارتی «مشوّق»هایی دهند که به جای روی آوردن به نسخههای غیرقانونی، نسخه اصل را ارجحیت دهد. ممکن است بگوئید نسخه غیرقانونی در اکثر قریب به اتفاق موارد، دارای کیفیتی پایین است و همین، مشوّقیست برای خرید نسخه اصل؛ پاسخ آنست که اگرچه کیفیت بهتر نسخه اصل، عاملی «لازم» در تشویق خریدار است، لیکن دنیای امروز ثابت کرده است که دیگر عامل «کافی» نمیباشد.
نکته دیگری که به ذهن میرسد، انتظار هنرمندان از خریداران برای احترام به اخلاق و فرهنگ صحیح هنر و هنردوستی است؛ و خصوصاً ارادت مردم به هنرمندان، نکته ایست کهگاه به این انتظار میافزاید. حقیقت آنست که در جوامع مدرن و پیچیده امروزی، متأسفانه، نه تنها غیر ممکن، بلکه شاید حتی سادهلوحانه است که رعایت حق را کاملاً به امید اخلاقگرا بودن مردم واگذار کرد. از طرفی، جامعه، پویا و رو بهجلوست و اگرچه مدتیست که قانونگذار ایرانی در حمایت از هنرمندان، از سرعت پویش جامعه به شدت عقب افتاده است، لیکن این کمبود نیز نباید منجر بدان شود که هنرمندان دست روی دست بگذارند و به تماشای تضییع حقوق خود بنشینند و به اظهار تأسفی بسنده کنند.
از راهکارهایی که برای تشویق به خرید نسخه اصل در چنین وضعیتی به نظر میرسد، توجّه به «بازار» موسیقی به مثابه بازاری همچون بازارهای دیگر است. اینجا رقابت بین یک هنرمند با هنرمند دیگر نیست (و یا حداقل منحصر بدان نیست)، بلکه صحبت از رقابت هنرمند (نسخه اصل) با خود (نسخه غیرقانونی) است! و اینجاست که ظاهر نسخه اصل میتواند به کار آید. در این رابطه، رویه بازار (market) موسیقی در بیشتر کشورهای دنیا، ارائه کار هنری در ظاهری جذاب است تا بدانجا که نشر غیرقانونی آن اثر را با همان ظاهر جذاب و با کیفیت، خالی از استفاده مالی کند. قسمتی از این جذابیت، عکس و یا تصویرسازیهای حرفهای از تک تک هنرمندان گروه و یا عضو اصلی آن و یا حتی موضوعات دیگر است. دفترچه همراه و خصوصاً طرح برگ روی جلد، نقشی اساسی در کیفیت نهایی کار ارئه شده دارد و عموماً انجام آن به عکاس و یا تصویرسازی حرفهای سپرده میشود (به جنبه کار تخصصی و اشتغال زایی این نکته نیز توجه کنید) و کلاً تلاش بر آن است که ارائه یک اثر موسیقی بدین ترتیب چنان خاص گردد که جدای از بحث کیفیت کار موسیقی، نقشی مستقل در جذب خریدار برای خرید نسخه اصل به حساب آید. با وجود کیفیت بالای این ضمیمهها، نشر غیرقانونی اثر از همراهی چنان ضمیمههایی عاجز میماند و در عمل حتی برخی از خریداران، با وجود دسترسی داشتن به نسخه غیرقانونی (امروزه عموماً از طریق دانلود و یا اشتراک فایل در اینترنت)، باز هم مایل به داشتن نسخهای اصل از کار ارائه شده میباشند.
کیفیت نهایی محصول ارائه شده خصوصاً آنجا اهمیت مییابد که داشتن نسخهای اصل از اثر به هر دلیل ارزشی بیش از صرف داشتن دسترسی به اثر موسیقی با کیفیت اوریجینال داراست (مثلاً فرض کنید داشتن یک صفحه گرامافون اصل از تیراژ اول آلبوم خیابان ابی (Abbey Road) بیتلها در مجموعهای شخصی؛ و یا در ایران، همین اخیر، آلبوم رندان مست استاد شجریان با توجه به داستانهای پیش آمده در ماههای اخیر و دوچندان شدن محبوبیت ایشان که البته قبلاً هم کم نبود، که در استقبال از آلبوم جدید ایشان تا حدی رخ نمود؛ و سایر مثالها که اندک نیستند). عکس روی جلد آلبوم «خیابان ابی Abbey Road» بیتلها بعدها چنان معروف شد، که این خیابان را در لندن به یک جاذبه توریستی تبدیل کرد. چندی پیش چهلمین سالگرد گرفته شدن این عکس در لندن جشن گرفته شد.
عکس روی جلد آلبوم «خیابان ابی Abbey Road» بیتل ها بعدها چنان معروف شد، که این خیابان را در لندن به یک جاذبه توریستی تبدیل کرد. چندی پیش چهلمین سالگرد گرفته شدن این عکس در لندن جشن گرفته شد. |
در نقد این راهکار میتوان گفت که ظاهر جذاب محصول به معنی هزینه نهایی بالاتر و در نتیجه افزوده شدن به قیمت نهایی کالاست. پر واضح است که جذابتر کردن محصول به هزینه هنرمند نخواهد بود و افزایش قیمت نهایی کالا اجتناب ناپذیر است؛ اما همچنان که در بالا آمد، لازم است که بازار موسیقی همچون سایر بازارها انگاشته شود و جنبه هنری آن نباید ما را از جنبه تجاری باز دارد و این به معنی لزوم به کارگیری «خلاقیت» است در سیاستهای موثر بر تصمیم گیری درباره چگونگی ارائه نهایی محصول: به عنوان مثال یک راه میتواند آن باشد که تعدادی از محصولات با ظاهر جذاب و با کیفیت و البته قیمت بالاتر ارائه شود و تعدادی با ضمیمههایی کمتر و کیفیتی معمولی و قیمتی پایینتر (درست مانند آنچه در بازار کتاب وجود دارد: یک کتاب با صحافیهای گوناگون و قیمتها و البته کارکردهای متفاوت). بدین ترتیب محصول نهایی میتواند کارکردی تازه نیز در جلب نظر آن دسته از خریدارانی بیابد که به دنبال خرید هدیهای با قیمتی معقولند و تا کنون به محصولات موسیقی تولید داخل با توجه به قیمت نسبتاً ارزان آنها توجه چندانی نشان نمیدادند.
در کل، به نظر میرسد برای حمایت موثر از هنرمندان به عوامل گوناگونی نیاز است و در کنار نیاز به قانون موثر، به روز و قابل اجرا و فرهنگ مردم (که شخصاً اعتقاد دارم بدون وجود قانون موثر، صحبت از این مؤلفه، بیهوده است)، خود هنرمند و جامعه هنری نیز دارای نقشی غیرقابل انکارند. نقش ایشان از طرفی ایجاد مشوقهایی برای خرید نسخه اصل آثار خود است که تا حدودی بررسی شد، و از طرف دیگر باید به لزوم اصرار هنرمندان بر احقاق حقوق خود از طرق اجتماعی و حقوقی اشاره کرد که چگونگی انجام این مهم در نظامی حقوقی که فاقد حمایت مؤثر از هنرمند است، خود بحثی ست که انشاءا.. در مقالی دیگر بدان میپردازم.
منفکر می کنم که برای شناخت علت قوت بازار کپی غیر قانونی در ایران شاید بهتر باشد نظری به ترمینولوزی و چارچوب های تئوریک دیگر کرد فرضاً ما می توانیم بنابر چارچوب های نظری نئو-مارکسیست ها آثار هنری را در طبقه ی کار غیر مادی (ای ماتریال لیبر) قرار بدهیم از دیدگاه هاردت و نگری جامعه ی کاپیتالیستی جدید نه بر اساس ماتریال لیبر بلکه بر اساس کار غیر مادی بنا شده تولید آن دانش اطلاعات وایده است بنابر این هنرمندان ما معلمان گرافیست ها همگی کارگر فرهنگی محسوب می شویم. حالا باید دید بر اساس این دیدگاه چرا کپی کار (لیبر) از اصل ان سودآورتر است به نظر من می آد که گروهی که در پشت سازماندهی کپی غیر قانونی هستند (و صد در صد یک گروه مافیایی کاملا سازماندهی شده هستند که درست شبیه به یک سازمان برنامه ریزی شده کار می کنند) نمایندگان سرمایه داری محسوب می شوندانا با سرماییه یی اندک لیبر غیر مادی کارگر فرهنگی را استفاده کرده و چندین برابر سود می برند تولید کپی کار بدون هزینه لیبر انجام می گیرد وبرای چرخش محصول از امکانات و ارتباطات دولتی استفاده می کند امکان ندارد که دولت از وجود این گروه ها بی خبر باشد بلکه با در اختیار گذاشتن ارتباطات و پی گیری نکردن به انها کمک می کنددلیلی موفقیت صنعت کپی سازی در ایران هم همین است همکاری دولت و سود سرشار
ReplyDeleteبله این پیشنهاد که حمایت از آثار خلاقانه میتواند از طریق حقوق کار صورت گیرد توسط تئوریسینهای حقوقی هم مطرح شده لیکن به دلایل مختلف رد شده است، از جمله اینکه رابطه کارگر و کارفرمایی در ایجاد یک اثر خلاقانه همیشه موجود نیست (مثل هنرمندی که برای خودش کار میکند و هیچ وقت هم اثرش را منتشر نمیکند) درحالیکه علیرغم این وضع، حمایت از اثر او همچنان منطقی و مورد نیاز است؛ و یا اینکه حقوق کار سودهای کلانی را که یک پدیدآورنده ممکن است در آینده از کار خود ببرد (به داستانهای هری پاتر فکر کنید مثلاً)، نمیتواند توجیه کند و بنابراین حتی جلوی آن را میگیرد.
ReplyDeleteاز طرفی نکتهای که در مورد نقش دولت اشاره کردید کاملاً صحیح است. دولت در نقض حقوق پدیدآورنده میتواند نقشی فعال (گروههای مافیایی دولتی که به کپی آثار بپردازند) و یا منفعل (عدم اجرای ضمانتهای اجرایی هنگامی که نقض حقوق رخ میدهد) داشته باشد. و این در ایران جای کار بسیار دارد، از آنجا که وقتی نوبت به مالکیت فکری میرسد همگان تقصیر را بر گردن نبود قوانین کارا میاندازند و کسی به ضمانتهای اجرایی که موجود است، اگرچه ممکن است قوی نباشد، توجه نمیکند. در این خصوص البته ایران تنها نیست و ما حداقل این مزیت را داریم که عضو هیچ کنوانسیون بینالمللی برای حمایت از آثار ادبی-هنری نیستیم و در نتیجه تعهدات بینالمللی نداریم که نقض کنیم!! و به عنوان مثال کشورهایی چون چین و هند هم هستند که موارد نقض حقوق در آنها به مراتب بیشتر از ایران است و آنها عضو این کنوانسیونها هم هستند! ه